سفارش تبلیغ
صبا ویژن





فحاشی درمشاغل

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/8/5
یک کارمند اداره می گوید:

خفه شو، پرونده ناقص، دون اشل، الهی اسمت جزو مراسلات فوت شدگان به آن دنیا ارسال شود، الهی در قبرستان برای همیشه بایگانی شوی، لامذهب، بی دین، مدیرکل! الهی از این دنیا اخراج بشی!

@ یک درشکه چی :

تف برویت، کپی اوغلی حیوون علیشاه، مگر اینجا طویله است؟ لامروت مثل خیابان سنگفرش می ماند! آقا می گیرم سوتت می کنم که دو کورس اونطرف تر بیایی پایین، رنگش مثل پهن می ماند!

@ یک خیاط:

ای بی قواره، بد برش، بی آستر. به خدا چاک دهنت را می دوزم. گوشهایت را قیچی می کنم .
مرده شور صورت آبله ای سوزن سوزنیت را ببره، در عالم رفاقت صد دفعه ترا پرو کردم اما باز هم ناصاف از آب درآمدی. خوبه، بسه دیگه، جلوی حرفهایت را درز بگیر… باشه، باشه این بود اجرت. بیست سانتیمتر دوستی من که حالا با دو ذرع و سه چارک قد، قلب مرا بشکافی؟

@ یک بازاری محتکر:

دِهه… چک بی محل را تماشا کن. سفته سوخت شده را ببین. دلال مظلمه را بپا ! مردیکه، پنجاه و سه پارچه آبادی که دارم توی سرت بخوره، الهی زیر ماشین بیوک بری، خیر ندیده بی اعتبار. تف تمام مستاجرینم به ریش پدرت، درد و بلای سرقفلی هام بخوره توی کاسه سرت. محتکر حماقت و لجاجت! برو حجره ات را تخته کن عمو

@ یک وکیل مجلس این طور فحش می دهد:

احمق بی قانون، کودن، بی اعتبارنامه، تو از مصونیت اخلاقی خود سوء استفاده کرده ای. بدترکیب، قیافه کبود. دیگر اعتماد من از تو سلب شد. دیگر دوستی من و تو وخیم گردید. مرده شور آن صدای زنگوله مانندت را ببرد. یک جلسه دیگر اگر جلوی چشمم بیایی استیضاحت می کنم !

@ یک افسر این طور فحاشی می کند:

زنیکه بی انضباط. ای توپ، ای مسلسل، شمشیر توی فرق سرت بخورد، یابوی بی رکاب. آجر توی سرت بخورد. یغلبی ، چخماق ، الهی توی صف مرده ها بری




دانشجودرجهان!!!!!!

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/8/5
ژاپن: بشدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!
مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند! 

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!

عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!

چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!

اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان به دنیا می آید!

گینه بی صاحاب!!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه  بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!
 کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!

پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند!  عاشق عبارت آ« خسته نباشیدآ» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده؛ که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! او چت می کند! خیابان متر می کند ودر یک کلام عشق و حال می کند! نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است!





عجیب ترین مرگها

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/8/5

1-آرنولد بنت:
داستان نویس انگلیسی  وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن در گذشت!
2- آگاتوکلس:
(خودکامه سراکیوز ) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.
3-آلن پینکرتون:
(موسس آژانس کارآگاهی آمریکا هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.
4-آیزادورا دانکن:
(رقاص آمریکایی )هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست و خفه شد.
5- اسکندر کبیر:
(پادشاه مقدونی ) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.
6- الکساندر:
(پادشاه یونان )یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.
7- تامس آت وی:
(نمایشنامه نویس انگلیسی )مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!
8- تامس می:
(مورخ انگلیسی )بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.
9- جان وینسون:
(ماجرا جوی بریتانیا )وی  از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت.
10-جروم ناپلئون بناپارت:
(آخرین بناپارت آمریکایی )در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.
11- جورج دوک کلارنس:
 به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد.
12-جیمز داگلاس ارل مورتون:
بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.
13-رودولفونی یرو:
(ژنرال مکزیکی )اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.
14-زئوکسیس:
(نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!
15- ژراردونرال:
(نویسنده فرانسوی )با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.
16-فرانسیس بیکن:
براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.
17- فالک فیتز وارن چهارم:
(بارون انگلیسی )در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.
18-کلادیوس اول:
(امپراتور روم ) با یک پر آغشته به سم خفه شد.
19- کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ)
این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.
20- گریگوری یفیموویچ راسپوتین:
 وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.
21- لایونل جانسن:
(شاعر انگلیسی ) از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت.
22-لنگی کالیر:
(کلکسیونر آمریکایی)در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.
23- مارکوس لیسینیوس کراسوس:
(سیاستمدار رومی ) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.
23- هنری اول:
(پادشاه انگلیسی )در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.
24- یوسف اشماعیلو:
(کشتی گیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند






ازدواج جن وانسان

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/8/5

ماجرایی در تاریخ 1359 شمسی مطابق با 1980 میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستا های مجا ور را به خود معطوف داشت ، و آنرا نویسنده معروف ، استاد اسماعیل ، در کتاب خود به نام ((انسان و اشباح جن)) چنین می نویسد:
مرد 33 ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد. در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بردیوار نقش بسته مشاهده کرد.زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده ، و به بستر (ابوکف) نزدیک شد و گفت:ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم . لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابوکف جوابی نداد ، زیرا که وحشت ، قدرت بیان را از اوگرفته بود و اورا در عرق غوطه ورکرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نمود ه اضافه کرد که من از نسل جن مومن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم ، و در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد .
ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند . باز شب دوم دوباره(حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد ، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد . شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است ، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند ، بعد تصمیم گرفت که اول شب ، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارو شود اما یکدفعه دید ( حاجت) ودخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند . در همان شب وقتی که ابوکف به چهره ی دختر نگاه کرد ، دید چهره ی جذاب ،بدن لطیف قد کشیده ، گردن بلند و مثل نقره می درخشید.رو کرد به (حاجت ) و گفت: ((من شرط شما را پذیرفتم )) ، (حاجت) وسیله ی عروسی را فراهم کرد . شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند ، عروس را با این وضع وارد خانه کردند .(حاجت)عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است
.روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف )سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت.این شادی بطول نینانجامید،زیرا که به زودیروش و رفتار ابوکف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد.تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد ،تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد.آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده ،اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود






عکسهای ازدواج منصوروسوگل

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/8/5

منصوروهمسرش

 

 

 

 

 

منصورومامانش

 

معین

 

 

 

شهرام شب پره ونسترن

شهبال شب پره وخانواده

حمیدشب خیزوخانواده

رفیعی وهمسرش،ذکایی

مهران صفریان ودوست دخترش

مهران توکلی وهمسرش

رقص عروس خانم

 

اینم اخرش

 

 

 

 

 






پارتی درمترو

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/8/5


 

subway party یا گرفتن "پارتی در مترو" چیست؟


 

برایتان سرچ کردم و تاریخجه اولیه آن به سال 1980بر می گردد که مایکل آلیگ و دوستانش یک پارتی را در متروی نیویورک برگزار کردند و حتی در آن یک سری مواد اکستازی هم مصرف شد. از معروفترین پارتی ها در مترو نیر مربوط به تورنتو کانادا در سال 2005 است که با عنوان موضوع فرهنگی برگزار شد. معمولا طبق یک برنامه از پیش تعیین شده، یک سری از دوستان یا افراد در مترو جمع می شوند و تجهیزاتشان را برای پارتی یه داخل یکی از واگنها می برند. معمولا یا در ساعات ازدحام جمعیت و یا در آخر شب ها این مراسم برگزار می شود.


 

در زیر یک سری از عکسها رو از گروهی که ترتیب یک subway party رو می خواهند بدن براتون انتخاب کردم:


 

 


 

 


 

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

 


 

 


 

 





اغتشاش یاتروریسم

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/7/29

تصویر زیر را مشاهده نمائید:

 

 

به محض انتشار این عکس جماعت سبزی نشان به تکاپو افتادند که پشت سر هم دست به تکذیب بزنند و دلایل و قرائن بیاورند که این عکس جعلی است! اما مشکل اینجا بود که فقط فکر تکذیب بودند و حرف هایشان را یادشان رفته بود مانند موارد دیگر، با هم یکی کنند.

گروه اول تکذیب کنندگان این دلیل را آوردند:

فتوشاپ ! آقا این عکس با فتوشاپ درست شده. شاید این بندگان خدا از میان آن همه نرم افزار گرافیکی فقط نام فتوشاپ را شنیده اند. . . . 

گروه دوم نیز مدعی بودند که:

عکس واقعی است اما تفنگ پلاستیکی میباشد و این شخص دیوانه است و حتی مدعی بودند که قاضی پرونده اغتشاشات هم این امر را تأیید کرده است.

عجیباً غریبا، واحیرتا! به فول شاعر:

چه چیزا . .. چه حرفا  . . . آدم شاخ در میاره . . .

آدم عجب کراماتی از این جماعت سبزی نشان میبیند. یک عکس را با دو نظر متفاوت رد میکنند و اصرار هم دارند که هر دوی این نظرات صحت دارند. یعنی طرف دیوانه است و عکس هم ساختگی است و تفنگ هم اسباب بازی است و  فتوشاپ هم بوده و . . . این که شد چندین ادعا . . . 

خب حالا بیائید اول برویم سراغ گروه نخست:

اینها میگویند چون در گوشه عینک این بنده خدا  نمای آنطرف خیابان معلوم نیست پس تصویر جعلی است.

اگر فرض شما را واقعی بدانیم پس باید قوانین مسلم فیزیک نور را هم تکذیب کنیم. یعنی نیوتون و بقیه دانشمندان همه سخنانشان کشک بوده است. چرا؟ الان عرض میکنم خدمتتان.

اتفاقی که برای شعاع نور در هنگام گذر از عدسی عینک اتفاق می افتد؛ شکست نور نام دارد. اتفاقی که برای شعاع نور به هنگام گذر از محیط هوا به شیشه و بالعکس می افتد.

به نمایه بالا توجه کنید. خط صورتی رنگ جهت شکست نور را نشان می دهد. مربع نارنجی محل استقرار عکاس را معلوم مینماید.

 

مخلص کلام آنکه ممکن است ما نور چند محیط چند متر عقب تر را در شیشه عینک این بابا بینیم. اصولاً به دلیل وجود همین خاصیت در عدسی هاست که ما از عینک جهت تصحیح عیوب دید چشم هایمان بهره می گیریم. اما بنده که جز فریم عینک و رنگ سبز برگ درخت ها چیز دیگری در عینک طرف ندیدیم. لابد اینا توقع داشتن تو عینکش موجود فضائی ببینن. نمیدونم اما برام جالبه که ترسیدن تصویر رو حسابی بزرگ کنن تا نشون بدن که تو شیشه عینک چی معلومه.شاید اینا توقع داشتن از تو قاب عینک هک بشه اونطرفش رو دید. ایراد بنی اسرائیلی یعنی همین دیگه!

حالا اصلا بیائید اصل این ادعا را قبول کنیم. یعنی قبول کنیم که این تصویر با فتوشاپ یا یک برنامه ای شبیه به این آماده شده باشد. خوب شما به بنده بگوئید که اصلا چه نیازی به فتوشاپ بوده؟ خوب دستگاههای انتظامی یا دولتی اگر بخواهند چنین کاری کنند که میروند یک اسلحه میدهند دست یک آدمی که قیافه اش به این کارها بخورد یا اصلا یکی از همین به اصطلاح معترضان. بعد میفرستندش وسط خیابان و ازش عکس میگیرند. وقتی میتوانند به ادعای بعضی ها از آن همه آدم اعترافات آنچنانی بگیرند و امثال حجاریان و ابطحی را مجبور کنند مثل بلبل چه چه بزنند چگونه این کار ساده را با یک اغتشاشگر ساده نمیتوانند انجام دهند که نیازمند فتوشاپ باشند؟ اصلا میشد یک نفر را بیاورند تا توی تلویزیون اعتراف کند به این کار. اصلا میشد هزاران عدد از این عکس ها درست کرد نه یک عدد.

بابا یکی به این جماعت حالی کنه که قوانین فیزیکی مثل قانون انتخابات نیست که اول قبولش کنی بعد هم بزنی زیرش البته یادمان نرود که جماعت آنوری خیلی به فتوشاپ علاقه دارند تا جائی که روزنامه اعتماد یک گاف بزرگی به کمک فتوشاپ داده بود و به وسیله آن تعداد راهپیمایان سبزی نشان روز قدس را چندین برابر تعداد واقعی جلوه داده  اما یادش رفته بود اندازه تصاویر را حفظ کند تا لو نرود.

روی این قسمت کلیک کنید تا ببینید روزنامه (بی) اعتماد چه گافی داده بود.

نکته آخر هم اینکه:

آی حضرات کوک کننده سازهای مخالف. این عکس توسط رسانه های خارجی گرفته شده و پخش گردیده است. یعنی آنها هم از فتوشاپ استفاده کرده اند؟ همانهایی که در رسانه های خود، همه جوره از شما حمایت نموده اند؛ با این تصویر و استفاده از فتوشاپ، دارند تیشه به ریشه زحمات خودشان میزنند.

وا عجبا !

بااین اوصاف ادعای استفاده از نرم افزارهای گرافیکی به یک شوخی شبیه است و اینها حسابی ضایع شدند. به همین دلیل آقایان و خانم های سبزی نشان یک ادعای دیگر هم مطرح کردند مبنی برآن که طرف به طور کلی خل است و تفنگش نیز پلاستیکی.

نکته نخستش اینکه نمیدانم اگر این شخص دیوانه است و قاضی هم مجنون بودنش را تأیید کرده (البته به ادعای سبزی نشان ها) و جماعت سبزی نشان هم به این اطلاعات دقیق از پرونده ایشان دسترسی دارند خوب چرا نشانی تیمارستانی که ایشان در آن بستری است را به ما نمیدهند تا باورمان شود؟ چرا یک گزارش یا تصویر جدید از او تهیه نمیکنند؟ چرا در مورد محل سکونت او چیزی نمیگویند؟ چرا هیچ یک از بستگان او حرفی نزده اند؟ بالاخره آدم است و آدمیزاد هم هندوانه نیست که از زیر بته به عمل بیاید و  البته شلغم هم نیست و به یقین کس و کاری  یاهمسایه ای یا دست کم دوستی آشنائی چیزی دارد دیگر. ندارد؟ یعنی شلغم است و هندوانه و هویج و کس و کاری هم ندارد؟ بگذریم.

خوب بیایئد دقت بفرمائید به عکس. دقیقا چند نفر در پشت سر فرد مسلح قرار دارند؟ دو نفر؟ سه نفر؟ بله ما سه نفر را میبینیم اما با کمی دقت کفش نفر چهارم نیز در عکس مشخص است.

 

در تصویر بالا رنگ قرمز: شخص مهاجم     رنگ زرد: اعضای تیم تروریستی همراه مهاجم   رنگ سفید: عکاس   رنگ بنفش: اتومبیل های پارک شده  رنگ نارنجی: معترضین رنگ سیاه: افرادتماشاچی   هستند 

یعنی حضرات میفرمایند یک دیوانه تفنگی پلاستیکی در دست گرفته و چهار نفر هم این چنین منظم، به اصطلاح نظامیان دارند با در دست داشتن سنگ به او پوشش میدهند و همه ماسک بر چهره دارند و . . . به تصویر زیر و به آرایش نظامی این تیم تروریستی توجه کنید:

 

 به گمانم آن چهار نفر دیگر هم دیوانه هستند که دارند چنین کاری میکنند! یعنی آن روز احتمالاً تیمارستانی یا جائی شبیه آن، چنان بی در و پیکر شده که دست کم 5دیوانه از آن گریخته اند و به طور متمرکز و هماهنگ دارند نقش یک دسته نظامی را با هم وسط خیابان بازی میکنند و از قضا یکی از دیوانگان هم از بند بانوان گریخته و با این چهار نفر هماهنگ شده است. لابد عکاس خارجی این عکس هم از تیمارستانی در اروپا در رفته بوده! آن مردمی هم که از این جمع فاصله گرفته اند نیز لابد دیوانه اند که نمیخواهند جانشان را بخطر بیندازند.

نکته دیگر کفش های راحتی است که به پای افراد پوشش دهنده میباشد. یعنی آماده تعقیب گریز هستند. البته ظاهراً خبر دارند که نیروهای انتظامی در این خیابان بخصوص، اسلحه گرم ندارند و آنها نیز خودشان را به سنگ مجهز کرده اند تا در مقابل ضربات احتمالی باتوم از شخص دارای سلاح حمایت کنند و کسی نتواند او را خلع سلاح کند چون بالاخره این تفنگ مدرک است و مدرک هم نباید دست کسی بیفتد.

حالا  همه این نکات به کنار. همانطوری که میبینید؛ این تفنگ به قول سبزی ها اسباب بازی، بیش از حد واقعی است.  

البته حالا ما به طرز تفنگ دست گرفتن این بنده خدا هیچ کاری نداریم که شدیداً حرفه ای میباشد و اینکه دستانش کار کرده است و شباهتی به دستان یک بیمار روانی ندارد؛ که قاعدتاً دستهای یک بیمار روانی به سبب نداشتن شغل و پیشه، نباید این گونه ورزیده باشد.

یک موضوع دیگر تر تر!!! هم هست. آقاجان توجه کن که این تفنگ خشاب ندارد! یعنی تفنگ اسباب بازی مورد نظر این اشخاص تکذیب کننده، خشابش مثل خشاب تفنگ واقعی از جا در می آمده و لابد فشنگ واقعی هم میخورده و به یقین فشنگ های واقعی را شلیک هم میکرده است تا بازی واقعی تر و هیجان انگیزتر باشد. ابدا هم نمیتوان نتیجه گرفت که ایشان تیراندازی اش را قبلا کرده است و حالا میخواسته خشاب خالی اش را  با یک خشاب پر، عوض کند. نه به هیچ عنوان اینطوری نیست!!! فکرای بد بد نکنید.

باز هم یک نکته وجوددارد! بندهای آویزان شده از گردن این بنده خدا در تصویر زیر متعلق به چیست؟

 

بند عینک است؟ نه بابا عینکش که روی چشم اوست. بند هندز فری موبایل آیا میتواند باشد؟ یادمان نرود که طرف دیوانه است و یک دیوانه موبایل میخواهد چه کار. هرچند در زمان اغتشاشات موبایل ها به کلی قطع بود آدم های عاقل هم موبایل هایشان را جمع کرده بودند. اصلاً به من چه بابا. خودتان میدانید و وجدانتان.

 بگذارید برگ برنده ام را رو کنم. به تصویر زیر دقت کنید:

 

این چیه تو گوش ایشان؟ سمعک؟ پس چرا یک سیمی از درونش خارج شده و به طرف پشت گردن ایشان رفته است؟ نکند طرف هم دیوانه بوده هم کر بوده هم لال؟ دیگه چی بوده؟ بیائید منطقی باشیم. خب به هر حال یک تروریست مسلح نیز آدم است و نیاز دارد از بالا دستی هایش فرمان بگیرد دیگر. موبایل ها و پیامک هم که قطع است و دست ایشان هم توی پوست گردو.

بله. این نکته از چشم فارس و رجا نیوز و کیهان  هم دور مانده بود. یعنی جاعلان این عکس خبر نداشته اند که تصویر جعلی آنها چه قدرت تبلیغاتی بالائی دارد!!! خیر عزیزان. در رفتن این مطلب از زیر دست دوستان کیهانی و رجا نیوزی و  . .  . یعنی آنکه هیچ جعلی صورت نگرفته است و این در حقیقت سند حقانیت آنان است.

میبینید که این تروریست مسلح کاملاً مجهز است. در گوش ایشان یک عدد هندز فری وجود دارد و از این طریق دارد اطلاعات و فرمان های لازم را جهت ایجاد اغتشاش دریافت میکند. جالب است نه؟ البته که نه! جالب نیست چون همین جماعت متهم اصلی قتل بسیجیان در روزهای اغتشاشات هستند و البته متهم کشته شدن برخی از معترضین هم میباشند. خوب است بدانید که برخی از معترضین از پشت سر و از طرف جمعیت و نه از سوی محل استقرار نیروهای انتظامی، مورد هدف گلوله واقع شده اند. کسی چه میداند شاید کشتن ندا نیز کار یکی از همین ها بوده است. جالب است که هیچ تصویری از قاتل ندا پخش نشده است اما بعضی مدعی هستند که در صحنه بوده اند و کارت شخص ضارب را هم از او گرفته اند اما با گوشی موبایلشان حتی یک عکس هم از او نینداخته اند. . . . اینم از اون حرفاست که مرغ پخته را در دیگ میخنداند. از لحظه جان کندن یک جوان ایرانی چندین فیلم گرفته اند اما وقتی به قاتل میرسند و ادعا میکنند که او را گرفته بودند؛ یادشان رفته حتی یک عکس کوچک از او بگیرند. نکته قابل تأملی است. . .

برویم سراغ همان تصویر تروریست مسلح

با فرض قبول کردن این ادعاهای دوگانه میتوان نتیجه گرفت که هواداران دولت یعنی همانهایی که متهم به جعل کردن تصویر هستند(یا بهتر است بگوئیم رسانه های حامی عدالت )، نمیدانستند چه نکاتی را (به زعم سبزی جماعت البته) جعل کرده اند و به همین سبب در مورد وجود گوشی بی سیم در گوش این شخص هیچ مانور تبلیغاتی نداده اند.

یک نکته ی نغز دیگر هم دارم که از عسل و قند هم شیرین تر است!!! اگر بازار دست کاری عکس ها و تصاویر به همین شدت داغ باشد و هر کسی بتواند تصاویر را را دست کاری کند آیا همه فیلم ها و عکسهای سبزی جماعت از این حوادث نمیرود زیر سوال؟

دقت میفرمائید؟بعضی ها  اینگونه ماست را سیاه و روز را شب جلوه میدهند و شهر را به آشوب  میکشند و شبهه میپراکنند در شهر و دلها را خون و مادران سرزمین آبا و اجدادی ما را داغدار مینمایند؛ به همین سادگی.

بیدار باشیم و هوشیار ای هموطن، که دشمن چهار چشمه، وحدتمان را و هویتمان و اسلام عزیزمان را هدف هجوم ناجوانمردانه خود قرار داده است.






هکرهای ایران درمیان بهترینها

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/7/29

هک کردن 500 سایت به طور همزمان، نفوذ به شبکه های اطلاعاتی سازمانهای دولتی و خصوصی و ایجاد اختلال در دسترسی کاربران به اطلاعلات سایتها باعث شده است تا نام ایران در میان 50 کشور برتر در زمینه هک سایتها قرار گیرد.

به گزارش مهر، در پروژه جدید گروه امنیتی "آشیانه" که سابقه جنگهای سایبری علیه مواضع رژیم صهیونیستی را دارند، حدود 100 سایت رژیم صهیونیستی که اکثرا سایتهای مهم دولتی و سایتهای شرکتها و کمپانی های آن هستند هک و چهره تمامی این سایتها به صفحه ای با نماد ایران تغییر پیدا کرد.

این گروه در این پروژه که هدف از آن را محکوم کردن جنایات رژیم صهیونیستی در کشورهای لبنان و فلسطین عنوان کردند به دو سرور رژیم صهیونیستی نفوذ کردند و پس از پنج روز فعالیت شبانه روزی آیه " فان حزب ا.. هم الغالبون " را در کلیه وب سایتهای رژیم اشغالگر قدس قرار دادند.

اقدامات این گروه هرچند اعلام موضع ایران را نسبت به این رژیم است ولی کارشناسان کشور با توجه به پایین بودن ضریب امنیتی سایتهای دولتی و خصوصی ابراز نگرانی کردند.

آنها با استناد به آمارهای جرائم رایانه ای از کشف حدود 67 مورد مشکوک جرم رایانه ای توسط گشتهای اینترنتی در سال گذشته خبر داده و اعلام کردند که سهم سایتهای دولتی از نفوذ غیرمجاز اینترنتی در سال 87 ، 31 درصد و سایتهای غیردولتی 69 درصد است. این متخصصان نسبت به نفوذ هکرها به اطلاعات هشدار داده اند.

توسعه خدمات الکترونیکی در غیاب امنیت اطلاعات

- دانشجویان با نفوذ به سایت دانشگاه پیام نور، توانستند نمره های خود را تغییر دهند.این موضوع باعث واکنش وزارت علوم برای امن کردن سایت های دانشگاهی شد. البته بعدها گفته شد این خبر کذب بوده اما می تواند زنگ خبر باشد.

- سایت یکی از بانکهای کشور توسط گروه ISCN هک شد. این گروه با قرار دادن صفحه index.htm در شاخه اصلی سایت امکان دسترسی کاربران به صفحات بانک را مسدود کردند.

- سایت ماهنامه دنیای کامپیوتر و ارتباطات دستکاری شد. کاربران با مراجعه به سایت ماهنامه به آدرس www.ccwmagazine.com با پیغامی مبنی بر هک شدن سایت روبرو شدند که مانع دسترسی به صفحات این سایت می‌شد.هکر یا هکرها، خود را با نام «گروه مافیا» معرفی کردند.

- سازمان فضایی ایران به آدرس اینترنتی http://www.isa.ir توسط یک گروه هکری از ایران به نام Persian Boys مورد حمله قرار گرفت.

اینها تنها بخشی از اخبار حملات سایبری است که با عناوینی چون جنگ سایبری و هک از آن یاد می شود. تولد این مولود نامیمون زمانی علنی شد که دالایی لاما رهبر معنوی تبتی ها از گروهی از محققان دانشگاه کانادا خواست تا علل بد کار کردن کامپیوترهای این دفتر را بررسی کنند. هیچ کس فکر نمی کرد این بررسی ساده به کشف بزرگترین شبکه جاسوسی کامپیوتری تاریخ منجر شود. در این بررسیها نه تنها شواهدی دال بر رسوخ ویروسهای جاسوسی به کامپیوترهای دفتر دالایی لاما به دست آمد بلکه تیم تحقیق موفق به شناسایی شبکه ای شد که بیش از هزار و 300 کامپیوتر در ادارات دولتی و مراکز تحقیقاتی در 103 کشور را تحت کنترل خود درآورده بودند.

این عملیات گسترده جاسوسی در سال 2004 میلادی و با ارسال نامه های الکترونیک ناشناخته و مبهم برای برخی نهادها شکل گرفت. نامه های الکترونیک ارسالی حاوی فایلهای اجرایی بودند که بلافاصله پس از باز شدن نامه به سیستم عامل کامپیوتر هدف رسوخ کرده و احتمال نفوذ سهل و آسان هکرها به آن را فراهم می آورد.

نفوذ در شبکه های اطلاعاتی منحصر به این گروه نبود بلکه در سایر کشورها از جمله ایران فعالیتهایی در زمینه هک سایتها آغاز شد و برای آشنا کردن دنیا با موفقیتهای این گروهها، سایتی به نام Zone-h راه اندازی شد.

با راه اندازی این سایت کلیه سایتهایی که در اینترنت مورد حمله قرار می گیرند توسط این سایت ردیابی و بررسی می شوند و فهرست پایگاههای hack شده در این سایت قرار می گیرند.

طبق آمارهای ارائه شده در این سایت 7 تیم از ?? تیم برتر دنیا، تیمهای ایرانی هستند که توانستند به برخی از سایتهای دولتی و غیر دولتی نفوذ کنند.

وضعیت قرمز امنیت اطلاعات در ایران

پاشا ناصرآبادی دبیر همایش امنیت و دولت الکترونیک در گفتگو با خبرنگار مهر با تاکید بر اینکه ایران از نظر امینت اطلاعات در وضعیت مناسبی قرار ندارد، گفت: استفاده از CMS های (سامانه های مدیریتی) مجانی متن باز (Open source) و بی توجهی نسبت به روز کردن نرم افزارها از سوی سازمانها باعث شده است تا حفره های امنیتی گسترش یابند. از این رو سایتهای بسیاری از سازمانها دستخوش حملات سایبری قرار می گیرند.

وی با بیان اینکه تاکنون کشور از آسیبهای حملات سایبری در امان بوده است، ادامه داد: با توجه به اقداماتی که در زمینه هک برخی از سایتهای رژیم اشغالگر قدس از سوی هکرهای ایرانی انجام شد، نشان می دهد که کشور پتانسیل نفوذ در شبکه های اطلاعاتی را دارد.

ناصرآبادی به مشخصات سایتهای هک شده اشاره کرد و اظهار داشت: همیشه کاربران از هک شدن یک سایت مطلع نمی شوند چرا که گاهی هک برای یک دقیقه است و یا مثلا در ساعت 24 اتفاق می افتد که بلافاصله برای رفع آن اقدام می شود. ولی با مراجعه با سایت Zone-h می توان از هک شدن سایتها در دنیا مطلع شد.

وی با اشاره به برخی از اخبار در زمینه هک همزمان 500 سایت گفت: معمولا بر روی یک سرور بیش از 400 سایت قرار دارد و اگر حتی یکی از این سایتها از نظر امنیتی مشکل داشته باشند به راحتی می توان همه سایتها را هک کرد.

این کارشناس امنیت اطلاعات با اشاره به اقدام دولت در زمینه ارائه خدمات الکترونیکی اضافه کرد: ما هیچ چاره ای به جز الکترونیکی کردن خدمات نداریم، از این رو باید قبل از هر چیز زیرساختهای امنیتی سایتها را فراهم کنیم.

عادت به استفاده از خدمات رایگان و ارزان آفت امینت اطلاعات

دکتر حمیدرضا ضیایی پرور کارشناس حوزه فناوری اطلاعات نیز در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه هر هفته تعدادی از سایتهای ایرانی توسط هکرهای داخلی و خارجی هک می شوند، ادامه داد: ایرانی ها عادت به استفاده از نرم افزارهای قفل شکسته و رایگان دارند که بیشترین آسیبهایی که در حوزه حملات سایبری متوجه سایتهای ایرانی است به دلیل این عادت بد کاربران ایرانی است.

وی با اشاره به مهارتهای کشور در زمینه حملات سایبری به مهر گفت: در حال حاضر بیش از 200 هزار سایت فعال فارسی راه اندازی شده است ولی مسئولان کشور اقدام اساسی در زمینه مقابله با حملات سایبری که متناسب با رشد IT در کشور باشد انجام نداده اند.

ضیایی پرور هکرها را یک گام جلوتر از متخصصان IT دانست و خاطرنشان کرد: دو سال پیش سایت شهرداری تهران هک شد و مسئولان شهرداری در یک اقدام بسیار شایسته فرد هکر را برای ایجاد امنیت در شبکه استخدام کردند. این امری است که در دنیا هم وجود دارد چرا که مشاوران دست اندرکاران حوزه IT از بهترین و مشهورترین هکرها انتخاب می شوند که با توجه به ارتقای توانمندیهای هکرهای ایرانی می توانیم برای مقابله با حملات سایبری از این افراد استفاده کنیم.

وی با بیان اینکه برخلاف سایر کشورها، حملات سایبری در کشور بیشتر متوجه سایتهای دولتی است، گفت: به دلیل گسترده نشدن خدمات Online بانکی آسیبهای حملات سایبری کمتر متوجه خدمات بانکی شده است ولی اگر بخواهیم به این سمت حرکت کنیم پیش بینی های امنیتی در حوزه فناوری اطلاعات بیش از پیش ضروری است.






چیزنویسی روی اسکناس

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/7/29

به گزارش بعضی جاها، مدتی است بعضی‌ها که فنر جنبیدنشان از جا در رفته، مثل بختک به جان اسکناس‌های وطنی افتاده و با تزریق نوعی «سم سبزرنگ» درصدد مسموم کردن پول‌های کاغذی به ورجه ورجه برآمده‌اند. درهمین راستا، قدسی خانوم طی واکنشی خفن اظهار داشت: «صبح که واسه خرید رفته بودم سوپری سرکوچه، پولم رو قبول نکرد، گفت: «پولت سیاسیه»! الهی هر کی رو پول‌ها شعار می‌نویسه، قبض آب و برقش دوبل حساب شه»! در ادامه واکنش‌ها، یکی از سوپراستارهای انیمیشنی تبلیغات تلویزیونی گفت:‌ «با پول شعارنویسی نشده، آدم می‌تونه مثل یه مرد سرش روبالا بگیره»!

مناظره وجدان موسوی و کروبی با آنها

وجدان موسوی: آقای مهندس! شما که این همه از هدررفتن سرمایه‌های ملی دم می‌زنید – و البته فقط دم می‌‌زنید – چرا یه پیام به این طرفداراتون نمی‌دین که پول رایج مملکتو تباه نکنن؟ چرا نمی‌گین روش شعار ننویسن و مردم رو به زحمت نندازن؟ این حرکت نابهنجار به اقتصاد مردم ضربه می‌زند!

موسوی:‌ ببینید! اصولاً اقتصاد «چیز» خوبیه! این «چیز» که «چیز» خوبیه فقط زمانی «چیز» خوبیه که «چیزهای اجرایی» فقط دست ما باشه. اصولاً‌ از دیدگاه ما یکی از آرمان‌های انقلاب،‌ «چیز نوشتن» روی اسکناس‌هاست!

وجدان موسوی: احیاناً منظورتون که انقلاب مخملی نیست؟!

موسوی:‌ انقلاب، انقلاب دیگه! مخملی و پارچه‌ای و چیت و کتان نداره که! این چیزهای واضح رو شما دیگه این قدر «چیز» نکنین!

وجدان کروبی:‌ ها! سلام آقا مهدی... من وجدان تو بودم! آمده بودم تا بگم شعارنویسی روی اسکناس کار خوبی نبوده! مایه کسر شأن اقتصاد و فرهنگ بوده!

کروبی:‌ ای بابا! اینقدر «بید، نبید» نکن! حالا واقعاً دارن روی اسکناس‌ها شعار می‌نویسن! به حق چیزای ندیده و نشنیده! یعنی دیگه توی توالت‌های عمومی شعار نمی‌نویسن؟ خدا خیرت بده، یه مبلغی هم از آقا شهرام امانت پیش منه بی‌زحمت بده روش «اساسنامه حزب اعتماد ملی»‌ رو بنویسن!

واکنش ملک الشعرای تابستان به این رخداد

الهی رنجور در بازار روزی رسید از دست مجنونی به دستم

به او گفتم که ارزی یا ریالی، که از نقش جهانگیر تو مستم

بگفتا ارز سیری چند داداش، زجور قدرنشناسان شکستم

نگه کردم بدیدم پر ز خط است،‌نوازش کردمش با هر دو دستم

تنش را پر ز زخم و درد دیدم،

بگفتا اسکناسی شیک بودم، گره‌ها وا شدی هر آن به دستم

ولیکن دست نااهلان فتادم،‌ ببستند حلقه سبزی به دستم

حریم و حرمتم را خط کشیدند، تجاوز را دفاع نامد ز دستم

مرا با موسوی ها گو چکار است؟!، کجا من با گروه سبز هستم؟!

مرا سرمایه ملی شناسند، نباید قطع کردن بال و دستم
از این رو این زبان‌نافهم‌ها را، نبخشم تا زمانی زنده هستم






کودتای مخملی چراشکست خورد

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/7/29

کودتاهای مخملی که طرح آن توسط «جرج سوروس» ارائه شده است توانست در کشورهایی مانند گرجستان و قرقیزستان مطابق برنامه پیش برود و حاکمیت‌های موجود را فرود آورد و حکومت‌هایی در خط کاخ سفید را بر سرکار بیاورد و به‌مردم تحمیل کند و جشن پیروزی هم به‌راه بیندازند، ولکن این طرح کودتای مخملی در ایران اسلامی جواب نداد و بنابر دلایلی در برابر ولایت فقیه رنگ باخت و ملت ایران در برابر این «ویروس» واکسینه شدند و پادزهر آن در این سرزمین پدید آمد و زهر آن‌را گرفت، دلایل این شکست ذیلاً که از نظر شما خواهد گذشت به شرح زیر است:

1 - در جمهوری اسلامی از آنجا که حاکمیت ولایت فقیه نشأت گرفته از باورهای دینی و مذهبی است. بنابر این کسانی که در برابر این نظام قیام می‌کنند، به‌ناچار باید از ارزش‌های دینی و مذهبی فاصله بگیرند و با ولایت فقیه درگیر شده و نقض پیمان کنند، در چنین شرایطی به زودی مخالفت‌های سیاسی، تبدیل به مخالفت‌های مذهبی و عقیدتی خواهد شد و مخالفان نظام هر چند هم چهره‌های مذهبی و انقلابی داشته باشند اما به زودی باید در اردوی پیمان شکنان و لامذهب‌ها ثبت نام کنند تا بتوانند در برابر ولایت فقیه بایستند. آنان باید از همه ارزش‌ها عبور کنند و راه دروغ پیش گیرند، در حالی‌که در دیگر کشورها، مخالفان نظام، متهم به مخالفت با دین و مذهب مردم نمی‌شوند و مبارزه به صورت مبارزه حق و باطل در نمی‌آید و چهره مخالفان افشا نمی‌شود.

2 - در جمهوری اسلامی، به محض اینکه یک نفر علم مخالفت را می‌افرازد و مردم را به مخالفت فرا می‌خواند این مخالف خوانی در جماعت مؤمنان و مذهبی‌ها و مسجدی‌ها تأثیری نمی‌کند و توده‌های مذهبی به آن جواب مثبت نمی‌دهند و اما در مقابل توده‌های شریعت ستیز و قانون‌گریز و طیف‌های گوناگون غیر مذهبی به آن جواب مثبت می‌دهند و به‌ناچار یک کسی که با چهره‌ای مذهبی و انقلابی به میدان آمده و تحت نام اصلاحات به مخالفت با این نظام مقدس پرداخته است در میان هوادارانی محاصره می‌شود که از جنس خودش نیستند و از ظواهر مذهبی به دور می‌باشند و حضور اینان به سختی به چهره ظاهر الصلاح آن مخالفان صدمه می‌زند و آنان‌را با یک تناقض آشکارا روبه‌رو می‌کند و نفاق رهبران را اعلام می‌دارد، چنانکه در تحرکات و تحریکات اخیر، هواداران آن سه به طور آشکار به روزه‌خواری پرداختند و شعارهای زودرس دادند و قهراً آن دو سیدان و آن شیخ نمی‌توانستند از آن روزه خواری‌ها حمایت کنند و با مسؤولیت آن شعارها را بپذیرند و شعار «نه غزه نه لبنان» همراه با سوت و کف و همراه با روزه‌خواری، صددرصد منافات داشت با شعار چندی پیش آقایان که می‌گفتند، سه سید حسینی، خمینی، خامنه‌ای، خاتمی.

در حالی که در کشورهای دیگر چنین تقابلی آشکار پیش نمی‌آید، هواداران حکومت یک شعارهای معقولی سر می‌‌دهند، مخالفان حکومت نیز شعارهای مقبولی را می‌توانند مطرح کنند و به طور صریح مخالفان در برابر مذهب و عقاید مقدس توده‌ها قرار نمی‌گیرند و از خط قرمزهای مملکت عبور نمی‌کنند.

3- فرق دیگر ولایت فقیه با دیگر نظام‌ها در این است که شعارهای ولایت فقیه یک شعارهای جهانی و فرامرزی است و پرچم جمهوری اسلامی ایران با داعیه عدالتخواهی و حمایت از مظلومان و محرومان جهان برافراشته شد و بدون هیچ چشمداشتی و حتی با تحمل مشقت و سختی‌های فراوان در کنار ملت‌های ستمدیده جهان قرار گرفته و ندای ظلم ستیزی و شعار مرگ بر ستمگران و مرگ بر غارتگران و مرگ بر اسراییل آن در سراسر جهان طنین‌انداز شده است و در روابط خارجی جمهوری اسلامی به عنوان حاکمیت اسلام ناب محمدی در برابر جهان استکبار به عنوان جهان کفر و الحاد و فساد قد علم کرده است، بنابر این آنطور که هواداران مخالفان این نظام در سطح داخلی، یک جماعت مطرود و ناهنجاری به حساب می‌آیند و به‌ناچار چهره آنان قابل دفاع نیست، در خارج هم مخالفان نظام مقدس جمهوری اسلامی، تبدیل به یک موجودات خبیث و زشت و نجسی شده‌اند و همین‌که رهبران مخالف داخلی، مورد حمایت سران استکبار قرار بگیرند، همین حمایت و هواداری آن مستکبران ستمگر و در رأس آنان کاخ سفید، بزرگ‌ترین صدمه را به حیثیت و آبروی مخالفان داخلی وارد می‌سازد و به‌ زودی چهره نفاق و خباثت و جنایت پنهان آنان‌را آشکار می‌سازد و بنابر این در صف هوادارانشان باقی نمی‌ماند مگر کسانی که فقط و فقط به قصد براندازی و آشوب و خیانت و مزدوری اجانب به میدان آمده باشند و مردم معمولی و هواداران اینان به زودی از اطراف چنین رهبرانی که مورد حمایت جنایتکاران خارجی باشند، پراکنده می‌شوند و این از الطاف الهی است (این از برکات حمایت جمهوری اسلامی ایران از مظلومان غزه و لبنان است)




<   <<   41   42   43   44   45   >>   >


اخرین مطالب