سفارش تبلیغ
صبا ویژن





دختران حامی موسوی بخوانند!!!!!!!!!!!!

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/9/4

dokhtranدر تمام سالهای پس از انقلاب ?? و به خصوص در دهه ی شصت در زندانهای جمهوری اسلامی دختران بین ?? تا ?? سال وجود داشتند که محکوم به محاربه و عناد با نظام مقدس جمهوری اسلامی بودند. این دختران نیز باید همچون ده ها هزار زندانی سیاسی مخالف جمهوری اسلامی در طول آن دوران دهشتناک اعدام می شدند اما از نظر روحانیون و نیروهای در قدرت نظام مشکلی جدی در سر راه قتل عام آنان وجود داشت! طبق احادیثی نقل شده از پیامبر اسلام و امامان شیعه دختران باکره در صورت کشته شدن _ حتی اگر مرتکب گناهان نابخشودنی نیز باشند _ به بهشت می روند و قاضیان شرع، نیروهای حزب الهی، پاسداران و دیگر مدیران در قدرت چنان عداوت و کینه ای نسبت به مخالفان خود و دگر اندیشان داشتند که حتی حاضر نبودند پس از ماهها زندان انفرادی و شکنجه و سالها زندان، قربانیان جنایات آنها پس از اعدام با طناب دار و یا تیرباران شدن به بهشت بروند!!!
دشمنان اسلام، ولایت فقیه و نظام مقدس جمهوری اسلامی باید شدیدترین سختیها و زجرها را در دنیا و آخرت تحمل می کردند و باید راهکاری اتخاذ میشد که حتی این دختران ?? تا ?? ساله ی باکره نیز پس از نهایت شکنجه و آزار در این دنیا و در زندانهای جمهوری اسلامی طعم عذاب آخرت را نیز می چشیدند بنابر این عالمان حوزه و روحانیون تزار اول حکومت عقل خود را روی هم گذاشته و راهکاری برای حل این مشکل پیدا کردند.
دختران مبارز باکره بدون رضایت خودشان و به زور و اجبار به عقد پاسداران و بازجوهای زندان در آمده و پس از تجاوز وحشیانه به آنان و گرفتن بکارتشان به پای طناب دار یا تیرک اعدام برده شدند تا از عذاب دنیوی راهی عذاب اخروی شوند.
در آن سالها رسم بود که وقتی زندانیان سیاسی را اعدام می کردند پاسداری به درب منزل اعدامی میرفت و ساک وسایل او را تحویل خانواده اش میداد. تحویل ساک زندانی یعنی اعدام. خانوده ی زندانیان سیاسی دیگر این را می دانستند و به محض دیدن ساک وسایل عزیزان خود می فهمیدند که وی را دار زده و یا تیرباران کرده اند. کم کم اتفاق جدیدی افتاد. اتفاقی تکان دهنده و باورنکردنی. پاسدارانی که به درب منزل دختران اعدامی می رفتند به جز ساک وسایل یک جعبه شیرینی و اندکی پول خرد هم به مادر یا پدر دختر تحویل می دادند. ساک نشانه ی اعدام بود و شیرینی نشان یک تجاوز شنیع به دختر و پول خرد به عنوان مهریه دختر اعدامی بود و آن پاسدار با نیش بازش همسر زوری (تجاوز کننده به دختر)!!!
با شنیدن این حقایق مو بر تن انسان سیخ می شود. این واقعیت چنان دردناک و غیرانسانی است که به هر انسان بی خبری عرضه می شود او را دچار شک کرده و عاملان این جنایت هولناک و غیر بشری را مسلما در رده ی حیوانات و حتی پائین تر از آن قرار می دهد. این واقعیت وقتی شوکه کننده تر و دلخراش تر می شود که کسانی که از این وقایع بی خبرند مطلع می شوند که جانیان دیروز _ نیم بیشتر عاملان تجاوز به دختران مبارز _ اصلاح طلبان امروز هستند و نوجوانان، جوانان و دانشجویان بی خبر از همه جا برای آنان دست می زنند و هورا می کشند و به آنان دل بسته اند تا برایشان آزادی های اولیه حقوق بشری و برابری زن و مرد و … به ارمغان آورند.
هنگامی که طرفداران جوان میرحسین موسوی با ناباوری به مطالبی درباره ی نقش میرحسین موسوی در کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی روبه رو می شوند با ترس، تردید و دلهره روی خود را به سوی طرفداران مسن تر و اصلاح طلبان می گرداندند تا بلکه آنها را از این کابوس وحشتناک بیرون بیاورند و به آنها بگویند و دلگرمی دهند که این حرفها حقیقت ندارد. اصلاح طلبان هم با ذکر این نکته که میرحسن موسوی در دهه ی شصت _ یعنی دهه ی کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی _ نخست وزیر بوده است و بازداشتها، بازجویی، شکنجه، زندان، محاکمات و اعدامها مربوط به قوه ی قضائیه بوده است جوانان را آرام کرده و این جمله ی تاسف بار را بر سر زبانها انداختند که موسوی نقش در کشتارهای دهه ی شصت نداشته است.

تاریخ فریب نمی خورد
جوانان ایران حق دارند که ندانند. سی سال سانسور و سرکوب آزادی، سی سال توقیف قلم و اندیشه، سی سال کشتار دگر اندیشان و مبارزان واقعی آزادی هیچ امکانی برای انتقال گسترده ی حقایق به نوجوانان و جوانان ما نداده است. از همه بدتر اینکه در نبود قهرمانان واقعی عرصه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در نبود دگراندیشان معتقد به آزادی کسانی قدم جلو گذاشته و به نام آزادی و اصلاح طلبی میدان را در دست گرفته و جوانان بی اطلاع را می فریبند و نقش موسوی در کشتارهای دهه ی شصت را انکار می کنند که خود بازجوی دیروز، سپاهی دیروز، زندان بان دیروز، شگنجه گر دیروز و …هستند.
دختران جوان ایران با دستبندهای سبز و عکس موسوی در خیابانها راه می روند و دست می زنند و فریاد می کشند و حتی لحظه ای به حال آن دختران مبارزی که دستها و پاهایاشان را به تخت های زندان می بستند و به آنها تجاوز می کردند فکر نمی کنند.
من صدای جیغ های دلخراش آن دختران را که در سلولهای زندانهای سراسر ایران می پیچید را اکنون از گلوی دخترانی می شنوم که در خیابانها برای موسوی فریاد می کشند. آن دختران مبارزان حرفه ای و با اراده ای بودند که منابع تئوریک فلسفی _ سیاسی _ اقتصادی می خواندند و به صورت تشکیلاتی برای نیل به یک هدف می جنگیدند و اینها دخترانی که برای یافتن «چرا» های بی پایان خود سرگردانید. آنها دخترانی بودند که با کابل برق شلاقشان می زدند و از پا از پنکه های سقفی آویزان می کردند و می تاباندند و اینها دخترانی هستند که از ترس گشتهای ارشاد و پلیس امنیت اجتماعی در هنگام راه رفتن معمولی در خیابانها هم دلهره دارند. آنها دخترانی بودند که اطوی داغ بر بدنشان می گذاشتند و زیر مشت و لگد بازجوها و زندانبانان خرد و کبود می شدند و اینها دخترانی هستند که هر یک به نوعی قربانیان حشونت این حکومت مردسالار هستند. آنها دخترانی بودند که زیر شکنجه با جریان برق و در هنگام تجاوز پاسداران جیغ می کشیدند اینها دخترانی هستند که برای میرحسین موسوی در خیابان جیغ می کشند. با شما هستم دختران با دستبند سبز در خیابان! آیا به مظلومیت و تنهایی آن دختران و زنان ابر مبارز در بند اندیشیده اید؟ به زخم هایشان؟ به دردهایشان؟ به تنهایی های سرد و تمام نشدنیشان در سلولهای تنگ و تاریک انفرادی؟ شما به آنها می اندیشید؟ شما به قصابان و سلاخان آن شیر زنان و دختران اندیشیده اید؟ شما برای عاملان جنایتی که بر آن زنان و دختران تحمیل شد دست می زنید و هورا میکشید. هم او که حتی اندکی بیرون ریخته شدن موی شما را از زیر روسری ها و خنده های شما را هم تحمل نمی کند و در جواب تمام دست زدن ها و هورا کشیدن های شما در ورزشگاه ?? هزار نفری آزادی نسبت به شما چنان موضع میگیرد که گویی نسبت به فاحشگان اجیر شده برای یک تخریب!!! برنامه ریزی شده موضع می گیرد.
دختران زیادی را دیده ام که می گویند محال است موسوی در این کشتارها دست داشته باشد. خاتمی از او حمایت می کند و آقای خاتمی که رهبر معنوی اصلاحات است و ممکن نیست از یک جنایتکار دفاع کند و ….

سوالی کوتاه آرامششان را به هم می ریزد
خاتمی را قبل از سال ?? هم می شناختید؟
آنانکه جواب این سوال را می دانند مقصرند نه شما که نمی دانید. آنها که از آن جنایات باخبرند مقصرند نه شما که نمی دانید. کسی چیزی را از کسی نمی داند بازخواست نمی کند. ما خود را بازخواست می کنیم. ما که نگفتیم و کوتاهی کردیم. ما که اندیشیدم چیزی را که خود می دانیم باید همه بدانند. آنچه که در پائین تر خواهد آمد گوشه هایی کوچک از واقعیت بزرگی هستند که ما باید به آنان که نمی دانند می گفتیم.
جمهوری اسلای ایران از بدو روی کار آمدن خود دست به چند سری کشتار زد:
?- کشتار آغاز انقلاب, سال های ?8-?3??:
کشتار این سال ها اکثرا” مسولین رژیم پهلوی را در بر گرفت. نخست وزیر, وزیران, فرماندهان ارتش و نیروی انتطامی و امنیتی (اطلاعاتی) و بسیاری از مسولین , کارکنان و وابستگان به دربار و دوایر کشوری و لشکری قربانیان این کشتار بودند.
حکومت اسلامی در این سال ها تعدادی از بهاییان ودیگر مسلمانان مخالف حکومت اسلامی رانیز اعدام کرد.
در این سال ها حکومت اسلامی در یورش به کردستان و ترکمن صحرا تعدادی از مخالفان سیاسی و عقیدتی خود را اعدام کرد, و یا به قتل رساند. در مورد تعداد دگراندیشان به قتل رسیده به دست حکومت اسلامی در این دوره آمار دقیقی در دست نیست , گمان زده می شود صدها دگراندیش در این دوره اعدام , و یا به اشکال گوناگون به قتل رسیدند.
علاوه بر کشتار دگراندیشان, حکومت اسلامی تعداد قابل ملاحظه ای از قربانیان بی سوادی, بیکاری و فقر, به ویژه معتادان و خودفروشان را اعدام کرد , و یا به طرز فجیعی به قتل رساند.
?- کشتار سال های ??-?3??:
حکومت اسلامی در این سال ها هزاران تن از مخالفان سیاسی و عقیدنی خود را اعدام کرد, و یا به اشکال مختلف به قتل رساند. رهبران , اعضا و هوادران سازمان ها ی چپ گرا از دم تیغ گذشتند و ابعاد فاجعه چنان وسیع بود که حتی به روزنامه های رسمی حکومت نیز کشیده شد. به نوشته ی روزنامه های حکومتی تنها دریک روز در تیرماه سال ?3?? , بیش از 3?? نفر در اوین اعدام شدند , که در میان آنان جوانان زیر ?8سال نیز وجود داشتند. فعالان سیاسی، فعالان حقوق بشر و پیگیران پرونده ی جنایات جمهوری اسلامی قربانیان این سال ها را ده ها هزار نفر اعلام کرده اند.
3- کشتار بزرگ تابستان سال ?3??.
با وخامت وضعیت ایران در جنگ با عراق و بعد از عملیات موسوم به فروغ جاویدان توسط سازمان مجاهدین خلق ایران در غرب کشور آیت الله خمینی فتوایی به شرح زیر داد:
«… کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رأی اکثریت آقایان حجه الاسلام نیری… (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده ای از وزارت اطلاعات می باشد. … در زندان های مرکز استان کشور رأی اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می باشد، رحم بر محاربین ساده اندیشی است… آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشدًا علی الکفار] باشند و…»
در طول ? ماه مرداد و شهریور این سال زندانیان سیاسی و عقیدتی, مجاهد و غیر مجاهد ، در محاکماتی ? تا 3 دقیقه ای که در آن ها یک روحانی نقش دادستان , قاضی و وکیل مدافع را بازی می کرد , محکوم و دسته دسته به دار آویخته شدند.
?- کشتار در خارج از کشور
طی سی سال گذشته حکومت اسلامی حداقل ?? تن از دگراندیشان, روشنفکران و مخالفان سیاسی و عقیدتی اش را در خارج از ایران ,به ویژه در اروپا به طرز فجیع به قتل رساند و فقط در منطقه کردستان کشور عراق نیز در فاصله سال های ???? تا???? بیش از ??? تن از افراد اپوزیسیون حکومت اسلامی ترور شدند.
?- قتل های زنجیره ای
قتل های زنجیره ای که در آن ها حداقل ??? نفر (ثبت شده) به قتل رسیدند با هدف ایجاد فضای وحشت و ارعاب در جامعه , بویژه در جامعه روشنفکری ایران آغاز شد. این قتل ها از آذر ماه سال ?3??آغاز و در آذر ماه ?3?? با انعکاس خبر پنج قتل سیاسی _ یعنی داریوش فروهر( رهبر حزب ملت ایران) و همسرش پروانه فروهر, محمد مختاری ( شاعر , پژوهشگرو عضو کانون نویسندگان ایران), محمد جعفر پوینده ( نویسنده و پژوهشگر)، مجید شریف (مترجم و نویسنده) _ در روزنامه های علنی شد.

کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی در دهه ی شصت به دلیل ابعاد فاجعه، شکنجه های قرون وسطایی زندانیان و دادگاه های چند ثانیه ای و چند دقیقه ای و دفن اعدامیان در گورهای بی نام و نشان و یا دسته جمعی همواره مورد توجه ویژه ای بوده است. در طول سالهای دهه ی شصت میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی و فرد شماره ی سه نظام بوده است و بی چون و چرا «حداقل» در جریان این کشتارهای وسیع بوده است. علی رغم آقای منتظری «قائم مقام سابق رهبری» که پس از سالها علنا نسبت به این کشتارها موضع گیری کرده و آنرا محکوم کرده است هیچ یک از اصلاح طلبان و روزنامه نگاران در دوره ی ? ساله ی اصلاحات به آن نپرداخته و اکنون نیز میر حسین موسوی که پس از بیست سال غیبت از صحنه ی سیاست ایران به عنوان یک «منجی» و «رهبر جدید اصلاحات» وارد فضای انتخابات ریاست جمهوری شده است نه تنها آن کشتارها را محکوم نکرده است که حتی اشاره ای کوچک به آن نیز نکرده و در جواب دانشجویان دانشگاه کرمان و بابلسر که از او نسبت به کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در دهه ی شصت سوال کرده بودند آنها را تلویحا به «کفر» و «الحاد» متهم کرده و جلسه را ترک کرده است.

چرا اصلاح طلبان از پاسخگویی به سوالات درباره کشتارهای دهه ی شصت طفره می روند؟
به این برگهای کتاب قطور تاریخ دقت کنید:
* در سال ?? پس از کشته شدن بهشتی و قدوسی، عبدالکریم موسوی اردبیلی، ریاست دیوانعالی کشور و شورای عالی قضایی را به عهده داشت. در همین دوره سید حسین موسوی تبریزی یکی از شقاوت پیشه‌ترین چهره‌‌های رژیم، پست دادستانی کل انقلاب را یدک می‌‌کشید. وی خود شخصاً در شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی شرکت می‌کرد و به سمت متهمان شلیک می‌کرد. او جدا از جنایاتی که در سیاهترین روزهای دهه‌ی ?? مرتکب شد، کسی است که نقش اصلی و اساسی در پرونده‌ی سینما رکس آبادان و سرکوب جریان «خلق مسلمان» و طرفداران آیت‌الله شریعتمداری در تبریز داشت. جملات زیر تنها یکی از رهنمودهای او به نیروهای رژیم است:
«یکی از احکام جمهوری اسلامی این است که هر کس در برابر این نظام امام عادل بایستد کشتن او واجب است. و زخمی‌اش را باید زخمی‌تر کرد که کشته شود… این حکم اسلام است. چیزی نیست که تازه آورده‌ باشیم.»
(سید‌حسین موسوی‌تبریزی کیهان ?? شهریور ????)

چنان‌چه ملاحظه می‌کنید فرمان زجرکش کردن بیمار و مجروح را موسوی تبریزی حامی میرحسین موسوی می‌داد. وی در همان روزها در تلویزیون رژیم حاضر شده و به صراحت عنوان می‌کرد کسانی که در خیابان‌ها و درجریان تظاهرات ضد رژیم دستگیر می‌شوند را نیاز نیست به محکمه بیاورند، اگر دو پاسدار شهادت دهند همان‌جا می‌توانند حکم اعدام او را اجرا کنند.

* در سال ?? پست دادستانی کل کشور به آیت الله یوسف صانعی رسید که هم‌ اکنون از مراجع تقلید اصلاح‌طلب‌های رژیم و از حامیان موسوی است.

* در سال ?? پست دادستانی کل کشور به پدر معنوی «اصلاح‌طلب‌« های حکومتی یعنی سید محمد خوئینی‌ها رسید که باز هم از حامیان موسوی است. سید محمد خوئینی‌ها در دیماه ?? مدعی شد که ما از بالارفتن اعدام‌ها نگران نمی‌شویم. در دوران کشتار ?? همچنین سید محمد موسوی بجنوردی یکی دیگر از حامیان میرحسین موسوی، عضو شورای عالی قضایی بود.

* اولین رئیس شورای سرپرستی زندان‌ها ابوالقاسم سرحدی‌زاده بود که امروز از حامیان موسوی است. پس از او مجید انصاری رئیس سازمان تازه تأسیس زندان‌ها شد. مجید انصاری یکی از نزدیکان موسوی و مشاوران وی در انتخابات اخیر است. در دوران کشتار ?? نیز اسماعیل شوشتری رئیس سازمان زندان‌ها بود که در کابینه خاتمی و رفسنجانی وزیر دادگستری بود

* در دوران ابتدایی دهه ?? و تا دیماه ?? اوین و دستگاه سرکوب را هر دو جناح رژیم اداره می‌کردند. بخش ??? اوین و یا اطلاعات سپاه پاسداران یکدست در اختیار جناح مقابل موتلفه یعنی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی قرار داشت.
در این بخش از جنایات، فریدون وردی‌نژاد( در خاطرات رفسنجانی از او به عنوان مهدی‌نژاد نام برده می‌شود)، محسن آرمین، سعید حجاریان، محسن میردامادی، محمد عطریانفر، الویری، فیض‌الله عرب سرخی و … شرکت داشتند. بخش ??? اوین اگر بیش از دادستانی انقلاب اسلامی و موتلفه در جنایت و خونریزی دست نداشته باشد کمتر نداشته است. تمامی افراد وابسته به مجاهدین انقلاب اسلامی در سرکوب و جنایت دهه‌ی ?? دست داشته و نقش مهم و اساسی در ایجاد ارگان‌های سرکوب رژیم داشته‌‌اند. مصاحبه حسین فدایی یکی از اعضای بنیانگذار این سازمان را بخوانید به صراحت در پاسخ به سوال پرسشگر که می پرسد: « آغاجری، صادق نوروزی، سلامتی بازجو بودند؟» می‌گوید: «از همه گروه‌های سازمان به طور غیرمستقیم یا مستقیم با اینکار درگیر بودند .» همه‌ی افراد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی دست در خون داشتند. از مخملباف بگیرید تا بهزاد نبوی.

* محسن آرمین، نایب رئیس مجلس ششم (مجلس اصلاحات) و یکی از مهره های مهم سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (یکی از گروه های ?? گانه ی دوم خرداد) برادرش محمود را در زندان شکنجه کرده بود.

* وزارت اطلاعات و امنیتی که آیت‌الله منتظری به صراحت می‌گوید: «روی ساواک شاه را سفید کرده» توسط موسوی و دولتش سازماندهی و راه‌اندازی شد. الویری (شهردار اصلاح طلب تهران) پیگیری آن را در مجلس دنبال می‌کرد و سعید حجاریان (عضو جبهه ی مشارکت) نماینده دولت برای دفاع از لایحه در مجلس بود. معاونت‌های این وزارتخانه از امین زاده (عضو دولت خاتمی) گرفته، تا عباس عبدی (گروگانگیر سفارت آمریکا و متهم پرونده ی نظر سنجی )، از نعیمی فرد گرفته تا علی ربیعی (نماینده ی ویژه خاتمی در پرونده ی قتلهای زنجیره ای)، از تاجیک گرفته تا … همگی از جناح اصلاح‌طلب‌های بعدی بودند.

* یکی از مراکز سرکوب در سال‌های اولیه دهه‌ی ??، اطلاعات و امنیت نخست‌وزیری ( نخست وزیر وقت میرحسین موسوی) بود که توسط خسرو تهرانی اداره می‌شد و عناصری چون تقی محمدی و … آن را هدایت می‌کردند.

* سرکوب و ایجاد جو خفقان در دانشگاه به ابتکار موسوی و جناح همراه او بود. در طول سالهای نخست وزیری میرحسین موسوی چندین و چند بیانیه و بخشنامه در رابطه با نوع پوشش و حجاب زنان، دختران، دانشجویان و کارمندان زن ادارات صادر شد. به دستور میرحسین موسوی بدترین برخوردها را با زنانی که به ادارات مراجعه می‌کردند صورت گرفت که حتی در زمان محمود احمدی نژاد هم شاهد آن برخوردها نبودیم.

* در جریان کشتار سال ?? برنامه‌ ریزی این جنایت بزرگ به عهده‌ی وزارت اطلاعات دولت میرحسین موسوی بود. پورمحمدی (وزیر کشور دولت احمدی نژاد و یکی از عاملا اصلی قتلهای زنجیره ای که به همراه فلاحیان و اژه ای برنامه ی نظام برای قتل نویسندگان و دگر اندیشان را به اجرا در آورد) یکی از اعضای اصلی هیئت کشتار زندانیان، نماینده وزارت اطلاعات کابینه‌ی او (میرحسین موسوی) بود.

* محتشمی رئیس کمیته صیانت آرا که نمایندگی موسوی را هم یدک می‌کشد یکی از مدافعان این کشتار بزرگ بود.

* محسن دعاگو و هادی خامنه ای (برادر خامنه ای و عضو مجلس اصلاحات و مدیر مسئول روزنامه ی اطلاعات) که امروز از سینه‌چاکان موسوی هستند در زمره‌ی بازجویان اوین بودند. دعاگو با اسم مستعار محمد جواد سلامتی دست در خون و شکنجه‌ی بسیاری داشت.

* و اما سید محمد خاتمی!
مهندس بازرگان در تاریخ ?? مهرماه ???? در مجلس شورای اسلامی نطق نیمه‌ تمامی را ایراد کرد و به اعدام‌های بی‌رویه و کشتار‌های بی‌حساب و کتاب اعتراض کرد. سخنرانی او با شعارهای دیوانه وار «مرگ بر بازرگان» نمایندگان مجلس که «اصلاح‌طلب» های حکومتی اکثریتشان را تشکیل می‌دادند مکرراً قطع شد. عاقبت وقتی بازرگان به این جمله رسید که «مصیبت‌بارتر از همه و حاصل خشونت‌ها و بی‌رحمی‌ها افزوده شدن ناراضی‌ها و انتقامخواهان و برگشت‌کنندگان از انقلاب و دین است و حیثیت و حقانیت اسلام که در دنیا لکه‌دار می‌کند…» مورد هجوم خلخالی و چند نماینده‌‌ی «خط‌ امامی» که بعداً اصلاح‌طلب‌ ها را تشکیل دادند قرار گرفت و با کتک او را از پشت تریبون پایین آوردند. سید محمد خاتمی از فرصت استفاده کرد سه مقاله در روزنامه کیهان بر علیه بازرگان و در دفاع از کشتارهای بیرحمانه سال ?? نوشت. خاتمی خطاب به بازرگان که خیرخواهانه خواهان توقف اعدام‌ها شده بود نوشت:

«آقای بازرگان!
بسیاری از کسانی که امروز در همین دادگاه‌های انقلاب ( که مورد اعتراض شمایند) تنها به خاطر دفاع از اسلام و پاسداری از دست‌آوردهای انقلاب اسلامی، شب و روز زحمت می‌کشند. انسان‌هایی سرشار از عاطفه و رحمتند، اما مسئولیت اسلامی و تعهد انسانی‌شان و نیز فرمان خدا، آنان را وا می‌دارد که قاطعانه در برابر آدمکشانی که موجود انقلاب و جمهوری اسلامی را به خطر انداخته‌اند، بایستند و فساد را از ریشه برکنند. »
خاتمی حاضر نشد نه متن سخنرانی بازرگان را در کیهان چاپ کند که لااقل مردم بدانند او به چه چیزی پاسخ می‌دهد و نه پاسخ مهندس بازرگان به سه مقاله‌اش را انتشار داد.
سید محمد خاتمی، در مقاله‌های سه‌گانه‌اش مدعی است که: چرا دادگاههای انقلاب قاطعیت لازم را در برابر مخالفان به خرج نداده اند و از این که ریشه فساد را از بیخ و بن نخشکانده اند اعتراض می‌کند. وی از مهندس امیرانتظام با عنوان «جاسوس و مزدور آمریکا» نام می‌برد. ترور انور سادات ریاست جمهوری مصر را اقدامی انقلابی و اسلامی و غیرتمندانه معرفی می‌کند. مهندس بازرگان را به داشتن «نگرش آمریکایی» متهم می‌کند و از بنی صدر به عنوان دیکتاتوری نام می‌برد که «آمریکا همه امیدش را به وی بسته بود» مقاله خاتمی مملو از انواع و اقسام طعنه، توهین‌ و تحقیر نسبت به زنده‌یاد مهندس بازرگان است. بعید می‌دانم احمدی‌نژاد امروز این‌گونه قضاوت کند.

* سید محمد خاتمی در تقدیر از لاجوردی (سلاخ و شکنجه گر معروف زندانهای جمهوری اسلامی که یکی از افتخاراتش تجاوز به چندین و چند دختر باکره و جلوگیری از رفتن آنها به بهشت است) او را شهید و « سرباز سخت کوش انقلاب و خدمتگزار مردم» معرفی کرد.

***

سخنی با حامیان سبز موسوی
جمع کثیری از نوجوانان و جوانان گرد هم آمده اید تا به محمود احمدی نژاد «نه»! بگویید. گرد هم آمده اید تا به نماینده ی راستین خامنه ای یعنی محمود احمدی نژاد بگوئید که : «او باید برود»! در خیابانها جمع می شوید و به نشان اتحاد خود پارچه های سبز رنگ به خود می بندید. شما ایرانی می خواهید آزادتر، ایرانی می خواهید بدون ترس و وحشت، ایرانی نه به رنگ سیاه که به رنگ طبیعت، به رنگ زندگی، ایرانی با هوایی برای نفس کشیدن، ایرانی به رنگ سبز اما از آن‌هایی که دهه‌ی سیاه ?? را به خاطر دارند سوال کنید، از آن‌هایی که دوران «سیاه» حاکمیت موسوی و حامیانش را به یاد دارند سوال کنید، آیا سیاهتر از آن دوران را هم به خاطر دارند؟ به بخشنامه‌های دولت موسوی توجه کنید، چه کسی رنگ‌های شاد را از مردم دریغ کرد؟ غیر از دولت موسوی؟ چه کسی رنگ‌های تیره و کدر را باب کرد؟ غیر از دولت موسوی؟ چه کسی رنگ‌های سیاه، قهوه‌‌ای، سرمه‌ای و طوسی را برای زنان پسندید و آن را اجباری کرد؟
شما امروز از آزادیهای چند روز قبل از انتخابات استفاده می کنید و در خیابان جمع می شوید بر ضد حکومت و محمود احمدی نژاد فریاد می کشید. شما به طرفداری از میرحسین موسوی در خیابانها دست می زنید و جیغ می کشید اما آیا به یاد دخترانی هستید که در دوران میرحسین موسوی در زیر شکنجه دست و پا می زدند و هنگامی که دست و پا بسته به آنان تجاوز می کردند از ته دل جیغ می کشیدند؟
***
در پایان به جوانان جستجو گر مطالعه ی مقاله ی آقای ایرج مصداقی با نام « سید ابراهیم نبوی و پرده پوشی یک دهه جنایت و سرکوب» و مقاله ی آقای مسعود نقره کار با نام « کشتارها را به یاد آر» و مطالب سایت «کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید» را توصیه می کنم.






درد دلهای نی نی کوچولو

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/9/4
خدا به ما انگشت داده – مامان میگه،«باچنگال غذابخور»
خدا به ما صدا داده – مامان میگه،«جیغ نزن»
مامان میگه،«کلم بخور،حبوبات و هویج بخور»
ولی خدا به ما هوس بستنی شیره‌ای داده

خدا به ما انگشت داده – مامان میگه،«دستمال بردار»
خدا به ما آب گل آلود داده – مامان میگه،«شالاپ شولوپ نکن»
مامان میگه،«ساکت باش،خوابه بابات»
اما خدا به ما درسطل آشغال داده که میشه باهاش شترق صدا داد

خدا به ما انگشت داده – مامان میگه،«باید دستکش هات رو دست کنی»
خدا به ما بارون داده – مامان میگه،«مبادا خیس بشی»
مامان میخواد که ما مراقب باشیم وزیاد نزدیک نشیم
به اون سگ های قشنگ غریبه ای که خدا بهمون داده نوازششون کنیم

خدا به ما انگشت داده – مامان میگه،«برو دستت رو بشور»
ولی آخه خدا به ما جعبه های پر اززغال. تن های سیاه شده قشنگ
داده،چه جور!
من چندان باهوش نیستم،ولی یه چیز رو مطمئنم بخدا
یا مامان داره اشتباه می کنه،یا اگه نه،خدا.




اخرین اخباپرسپولیس

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/9/4

سرپرست باشگاه پرسپولیس آخرین وضعیت بازیکنان برای جدایی و ادامه حضور در این تیم را اعلام کرد.


به گزارش سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، حبیب کاشانی در گفت‌وگویی در مورد آخرین وضعیت بازیکنان پرسپولیس که شایعات جدایی آنها به گوش می‌رسد، اظهار داشت: تیم‌های زیادی خواهان اشپیتیم آرفی هستند، اما هنوز در مورد او تصمیم‌گیری نکرده‌ایم. دوست داریم با رضایت آرفی و سرمربی تیم وضعیت نهایی او را مشخص کنیم و سپس در مورد انتقالش به تیم‌های دیگر تصمیم بگیریم. 
وی در مورد اکبر صغیری گفت: صغیری بازیکن جوان و خوبی است که چهار پیشنهاد دارد. تیم‌های نفت تهران، نفت آبادان، شهرداری بندرعباس و شهرداری تبریز خواهان این بازیکن هستند و با مذاکراتی که با وی انجام داد‌ه‌اند، توافقاتی انجام شد تا فردا نام تیم این بازیکن مشخص شود. البته صغیری به صورت قرضی تا انتهای فصل در اختیار یکی از این تیم‌ها قرار خواهد گرفت. 
کاشانی در مورد جلال اکبری گفت: این بازیکن از شاهین بوشهر پیشنهاد بسیار خوبی داشت، اما باشگاه و کادر فنی مخالف رفتن اکبری هستند. این مهره کارآمد و خوب را می‌خواهیم و با انتقال او مخالف هستیم. اکبری تا پایان قراردادش در پرسپولیس باقی خواهد ماند. 
سرپرست باشگاه پرسپولیس در مورد سعید حلافی و ضیاءالدین نیک‌نفس تصریح کرد: این دو بازیکن هم پیشنهادهایی دارند. در حال بررسی هستیم تا ظرف دو روز آینده تکلیف آنها هم مشخص شود. 
کاشانی در مورد محمد پروین یادآور شد: این بازیکن در لیست مازاد تیم نیست. اگر خودش تمایل به رفتن دارد، پیشنهادات او را بررسی خواهیم کرد، اما علاقه‌ای به جدایی این بازیکن نداریم. 
وی در مورد همکاری‌های تیم‌های اصلی و تیم دوم پرسپولیس، گفت: با درخواست کرانچار این همکاری‌ها بیشتر می‌شود و قرار شد 4 بازیکن به نام‌های محمد مهدی الهایی، مهران فرضیات، حسین نائیجی و ضیالدین نیک نفس در تمرینات و مسابقات تیم دوم پرسپولیس شرکت کنند. البته در صورتی که کرانچار صلاح بداند این 4 بازیکن به مسابقات و تمرینات تیم اصلی بازخواهند گشت. 




جنبش سبزدرلبنان ومصر

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/9/4

یک سایت ضد انقلابی وابسته به محافل اطلاعاتی در غرب به نقل از همکار خود که در بیروت اقامت دارد اذعان کرد مردم در لبنان، جمهوری اسلامی و احمدی نژاد را سمبل مبارزه و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی می دانند و همزمان مدعیان جنبش سبز را طرفداران اسرائیل و آمریکا تلقی می کنند.

کیهان نوشت:همکار روزنت با اشاره به این که در کشورهای اسلامی و عربی از جمله لبنان، ایران را سمبل مقاومت در برابر اسرائیل می دانند، به ملاقات خود با یک تبعه مصر پرداخت و نوشت: او از احمدی نژاد با احترام یاد کرد و به عنوان یک الگو نام برد. وقتی از دلیل این علاقه و احترام پرسیدم، پاسخی جز مواضع محکم احمدی نژاد علیه اسرائیل و آمریکا نشنیدم.

نویسنده این سایت ضد انقلابی هرچند سعی می کرد حامیان جمهوری اسلامی و رئیس جمهور در کشورهای اسلامی را بی خبر و ناآگاه معرفی کند، نوشت: در اکثر تجارب دیگر بعد از انتخابات، وقتی لبنانی های نزدیک به حزب الله اسم ایرانی را می شنوند لبخند می زنند و با مشاهده مخالفت ما با حاکمیت، چهره هایشان با علامت سؤال تغییر می کند. جالب آنجاست که دقیقا قطب مخالف رئیس جمهور یعنی میرحسین موسوی را به عنوان کسی می شناسند که از آمریکا تغذیه می شود. این وضعیت به وضوح آزاردهنده است.

«آیدا- ق» که تلاش داشته احمدی نژاد را نزد بانوی مصری تخطئه کند، با اشاره به ناکامی خود می نویسد: او در پایان گفت وگو از من پرسید شما با موسوی و ایرانی های لس آنجلسی هستید؟

وی اذعان کرد: «رویکرد فعالان جنبش سبز به وضوح نشان دهنده تمرکز آنها بر اروپا و آمریکاست و گاه از یاد می رود که ما در حساس ترین منطقه جهان زندگی می کنیم. کیست که نداند منافع آمریکا و اروپا در این منطقه از بقیه روابطشان در دنیا مهمتر است؟»

گفتنی است سردادن شعارهای «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و خط زدن شعارهای مرگ بر اسرائیل و آمریکا توسط عناصر آشوب طلب مدعی حمایت از موسوی و کروبی، هرچند سازمان های اطلاعاتی و سردمداران استکبار در آمریکا و انگلستان و اسرائیل را هیجان زده کرد اما طبیعتا و به طور همزمان با بدگمانی و نفرت شدید ملت های مسلمان منطقه و جهان- و حتی ملت های غیرمسلمان اما استقلال طلب- مواجه شد.






متن واقعی استفانامه موسوی

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/9/4

اواسط شهریور ماه 1367، میر حسین موسوی نخست وزیر وقت جمهوری اسلامی، در اقدامی بسیار عجیب و بدون دادن هر گونه اطلاعی به حضرت امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب، از مقام خود استعفا داد که با برخورد امام رو به رو شد.

بعدها نامه ای به عنوان استعفا نامه میرحسین موسوی در جراید منتشر شد که مطالعه آن، به خوبی می فهماند که دلایل استعفای نخست وزیر، فقط اینها نمی تواند باشد.

آن روزها نامه ای چند صفحه ای از سوی میر حسین موسوی خطاب به حضرت آیت الله خامنه ای – رئیس جمهور وقت – در بولتن ها پخش شد که در آن، موسوی به طور دقیق دلایل استعفای خود را شرح داده بود.
آن گونه که در آن نامه اشاره شده بود، اصلی ترین علت استعفای نخست وزیر، چیزی نبود جز دخالت های غیر قانونی و بی منطق حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در امور اجرایی کشور که به هیچ وجه در حیطه اختیارات وی نبوده است. برخی از اعتراضات موسوی شامل این موارد بود:

- ارتباط با برخی کشورها بدون این که موسوی از آنها مطلع باشد و آورده بود که باید به عنوان مسئول اجرایی مملکت، در یک ضیافت شام خبر آن را بشنوم.

- من همواره با عملیات های برون مرزی مخالف بودم و گفته ام که انجام این گونه عملیات جز تلفات و ضرر برای ما چیزی ندارد، ولی همواره به دستور آقای هاشمی این عملیات انجام می شود.

- برخی مدعی شده اند ما از 5 کانال با آمریکا رابطه داریم و من به عنوان نخست وزیر کشور، حتی از یک کانال آن نیز مطلع نیستم.
و ...

آن چه مسلم است، برخی شخصیت های سیاسی که آن زمان دارای مسئولیت های مهمی بوده اند، امروز به صلاح خویش نمی دانند که متن اصلی و محرمانه میر حسین موسوی منتشر شود.

امروز انتظار می رود سیاسیون مملکت، برای روشن شدن حقایق انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و نقش اشخاصی که امروز در کمال زیرکی به ثبت و نشر مثلا خاطرات گذشته خود ولی کاملا تحت تاثیر اتفاقات سیاسی روز می باشد، نسبت به انتشار این استعفا نامه اقدام کنند.

این سیاست مداران مصلحت اندیش! امروز سعی دارند تا ظالمانه، در هر موفقیت پس از انقلاب، نقش خود را پر رنگ کرده و ناکامی ها، شکست ها و برخوردهای تند و شدید با مخالفین را به گردن امام راحل بیندازند.

ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، برخوردهای تند با مخالفین و برخی موارد دیگر از جمله مواردی است که آنها در آن زمان مقتدرانه در برابر نظرات امام می ایستادند ولی در نهایت، گناه عدم الفتح ها را به گردن دیگران می اندازند.

ذکر خاطراتی کاملا خصوصی! از حضرت امام که هیچ شاهدی جز راوی حضور نداشته است! و یا اگر شاهدی هم بوده همچون مرحوم حاج سید احمد خمینی، فوت کرده و امروز نیست تا بر کذب یا صحت آن خاطره مذکور شهادت بدهد، از شیوه های رایج این گونه خاطره نویسی است که طی سال های اخیر بسیار باب شده است.

شاید یکی از دلایل اصلی عدم انتشار استعفانامه اصلی، این باشد که هاشمی رفسنجانی، مخالف و منتقد سرسخت دیروز موسوی، امروز به عنوان مدافع و پشتیبان میر حسین در عرصه سیاست وارد شده است.






رای من کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 88/9/4

راه‌های متنوع و بسیاری برای پیدا کردن یک رای، در صورت گم شدن آن وجود دارد که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنم:

1- بدیهی‌ترین و ساده‌ترین راه، رای ندادن است! بله! کسی که رای نداده است، نگران گم شدن رای‌ هم نیست.

2- چاپ آگهی مژدگانی در مطبوعات، به شخص یا گروهی که رای شما را پیدا کند.

3- روش سریال‌های ایرانی! مراجعه به کلانتری‌ها، بیمارستان‌ها و در نهایت پزشکی قانونی برای پیدا کردن رای گم شده.

4- برگ رای خود را به یک تکه نخ ببندید و قرقره را در دست خود نگه دارید تا هر وقت لازم شد با دنبال کردن نخ، به رای خود رسیده و آن را پیدا کنید.

5- نوشتن کلمات و عبارات دیگری روی برگ رای مانند:
الف: نوشتن نام و نام خانوادگی خود بجای نام و نام خانوادگی کاندیدای مورد نظر روی برگ رای! با این روش، هر فردی می‌تواند برگه رای خود را از میان میلیون‌ها برگ رای پیدا کند. نوشتن نام کاندیدای مورد نظر، روی برگ رای هم پیشکش!

ب: اگر می‌خواهید زحمت پیدا کردن برگ رای را به خود ندهید، می‌توانید کنار نام و نام خانوادگی خود که روی برگ رای می‌نویسید، عباراتی مانند !@×÷? و یا ##@÷× را خطاب به یکی از مسوولان شمارش آرا بنویسید تا خود او شخصاً به همراه برگ رای بیاید و شما را پیدا کند و باقی ماجرا. برای سهولت و تسریع هرچه بیشتر در کار، آدرس، کدپستی و تلفنتان را هم ذکر کنید.

ج: نوشتن مقادیری دعا و نفرین و حدیث جعلی در برگ رای. مانند نوشته‌هایی که ابتدای بسیاری از کتب ادعیه، در مساجد و اماکن زیارتی توسط پیرزن‌ها نوشته می‌شود. برای نمونه یکی از آن‌ها را ذکر می‌کنم: "از میرزا آغا شپشی، شاگرد مرحوم قشنگ‌دره‌ای نقل است که: هرکس برگ رای یک نفر را هپلی هپو کند، خدا وی را سنگ و فرشتگان برایش شکلک در می‌آورند ..."

6- اغتشاش، آشوب، تخریب اموال و اماکن عمومی، هوچه‌گیری، آتش زدن اتوبوس، سطل آشغال و قس علی هذا.
تحقیقات و بررسی‌های علمی نشان داده است که ارتباط مستقیمی بین آتش زدن سطل آشغال و پیدا شدن رای‌های مفقوده موجود است. برفرض مثال (یا همان محال)، اگر شما یک رباینده رای باشید و در شهر هیچ سطل آشغالی برای دور ریختن رای‌هایی که ربوده‌اید وجود نداشته باشد، آیا باز هم دست به ربودن رای می‌زنید؟
کمترین تخلفات در زمینه انتخابات در کشورهایی صورت می‌گیرد که کمترین سطل زباله را دارند.

7- و بالاخره آخرین، بدترین و غیرممکن‌ترین روش که با هیچ منطقی جور در نمی‌آید، پیگیری از مراجع قانونی و مرتبط می‌باشد.






کحردان درگذشت

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:دوشنبه 88/9/2

علی کردان که از سالیان پیش مبتلا به بیماری‌های سختی بوده و از 2 هفته قبل در بیمارستان بستری بود، لحظاتی پیش از دنیا رفت.

به گزارش رجانیوز، علی کردان که از سالیان پیش مبتلا به بیماری‌های سختی از جمله بیماریخونی بود از چند روز پیش با دچار شدن به عارضه سرماخوردگی به شدت بیمار و به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شد.

کردان که تا پیش از این چندین بار تحت مراقبتهای درمانی قرار گرفته بود، از دو هفته پیش در بیمارستان مسیح دانشوری بستری و به دلیل وخامت اوضاع به بخش مراقبت های ویژه منتقل شده بود.

وی پس از تحمل یک دوره بیماری سخت، لحظاتی پیش دار فانی را وداع گفت.

سوابق اجرایی علی کردان

علی کردان اول آبان 1337 هجری شمسی در یکی از روستاهای توابع شهرستان ساری به دنیا آمد.

مهمترین مسئولیت های کردان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدین شرح است:
1- پاسدار کمیته انقلاب اسلامی استان مازندران و از موسسین سپاه استان
2- عضو شورای فرماندهی سپاه استان مازندران
3- مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران مازندران
4- دادیار و جانشین دادستان ساری
5- جانشین دادستان آمل در غائله ششم بهمن سال 60
6- دادستان شهرهای هشت پر، آستارا و خلخال به امر شهید قدوسی
7- فرماندار علی آباد کتول در استان گلستان
8- فرماندار گنبد کاووس
9- مسئولیت در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره )
10- مسئولیت در نهاد ریاست جمهوری دوران مقام معظم رهبری
11- مسئولیت در شورای عالی دفاع و پیگیری مسائل مربوط به جنگ در استان ها
12- معاون اداری و مالی سازمان مسکن
13- معاون و قائم مقام سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
14- قائم مقام سازمان ایرانگردی و جهانگردی
15- معاون اداری و مالی سازمان صدا و سیما
16- معاون امور مجلس و استان های صداو سیما
17- معاون وزیر کار و امور اجتماعی
18- رییس سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور
19- قائم مقام وزیر نفت

20-وزیر کشور

سمت های جنبی و عضویت در مجامع و شوراها و کمیته ها وی به این شرح است:

1- مجمع مشورتی حقوقی شورای نگهبان
2- عضو کمیته حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام
3- عضو شورای عالی آموزش و پرورش
4- عضو هیات نظارت بر صدا و سیما
5- عضو هیات تطبیق مصوبات مجلس با دولت در دوره ششم و هفتم
6- رییس کمیته کاهش تقاضای مواد مخدر کشور






پیامک های عاشقانه

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:دوشنبه 88/9/2
 
پیامک های عاشقانه 

-قشنگترین لحظه هایم را با سخت ترین دقایقت عوض می کنم تا بدانی عاشق ترین پروانه ات بودم ومجنون ترین دیوانه ات هستم.
**** -اگه گفتی امروز چه روزیه؟
...
بگودیگه
...
زیاد فکرنکن،امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده!
****
-زندگی کن ولبخند بزن به خاطرآنهایی که با لبخندت زندگی می کنند.
****
-تقدیم به کسی که در کنارم نیست ،اما حس بودنش به من شوق زیستن می دهد.
****
-کاش بدونی نبودنت،یا تا ابد ندیدنت ،بهونه ای نیست برای از یاد بردنت.
****
-زودباش از قلبت یک کپی بگیر،چون می خوام اصلشو بدزدم!
****
-کاش قطره ای اشک بودم که در چشمانت متولد می شدم وبرگونه هایت زندگی می کردم و برصورتت می مردم تا بدانی چقدر عاشق توهستم.
****
-می دونی 721 یعنی چه؟ یعنی بین 7 آسمان و 2 دنیا،1 را دوست دارم ، اونم تویی.
****
-خدا از بهترین ها فقط یه دونه خلق کرده..
دقت کردی چقدرتنهایی؟
****
-دوستت دارم نه به خاطر این که دوستم بداری،بلکه لایق دوست داشتنی.
****
-لیمونخور،ترش میکنی /منوفراموش می کنی
آدامس بخور تا بادکنی/ منوهمیشه یادکنی!
****
-مثل ساحل آرام باش تا دیگران مثل دریا بی قرارت باشند.
****
-دوخط موازی هیچوقت به هم نمی رسن ،مگه اینکه یکیشون برای دیگری بشکنه
****
-عشق یعنی هیچ وقت از نگاه کردنش سیر نشی ،حتی اگر اون نبیندت!
****
-می دونستی دیگه دوستت ندارم؟
می دونستی دیگه اهمیتی برام نداری؟
....
....
ا،ا،ا،چرا دماغم این جوری شد؟
****
-این SMS تقدیم به کسی که مهرش دنیاست،قلبش صفاست،درنگاهش محبت کیمیاست!!
****
-الهی تو دقیقه باشی ومن ثانیه، که هردقیقه شصت بار دورت بگردم!
****
-هزار گل تقدیم به آینه شکسته ای که لبخند تور ار هزار بار تکرار می کند.
****
-یک قطعه قلب3 در 4 ویک فیش محبت با یک کپی از دوستی بیار، تا ششدانگ قلبمو به نامت کنم!
****
-راز این گفته فقط باد صبا میداند/ دارمت دوست به قدری که خدا می داند.
****
-هیچ بارانی جای پای تو را از کوچه قلبم نخواهد شست.
****
-می دونی کوچکترین ذره دنیا چیه؟
دل منه،چون واست یه ذره شده!
****
-هر انسان لبخندی از خداوند است تبریک به تو که زیباترین لبخند خدایی.
****
-می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه؟لبخندی که بی اراده رو لبهای یه عاشق نقش می بنده تا درنهایت سکوت فریاد بزنه دوست دارم...
****
-گل سوسن،گل مریم،گل نرگس ،گل یاس/ تقدیم به کسی که خودش سرور گلهاست
****
-اگرخودکارت فقط به اندازه یک کلمه جوهرداشت برای من چی می نوشتی!
****
-هواشناسی اعلام کرده که سرما باعث بدحالی گلها شده SMS زدم ببینم گل من حالش چه طوره؟
****
-دوست داشتن همیشه گفتنی نیست .گاه سکوت، گاه نگاه گاهی هم فقط یک SMS است.
****
-معشوقی را که چشم انتخاب کند ،چه بسا که محبوب دل نشود.اما آنرا که دل پسندد ،بی گمان نورچشم خواهدشد.
****
-عشق مانند شن روان است اگر به آن چنگ بزنید ازمیان دستان شما خواهد لغزید، به آرامی پیمانه ای از آن بردارید تا روح شما را لبریز کند. همچنان که شن در جستجوی پرکردن فضای خالی دستان شماست.
****
-مرداب برای به دست آوردن نیلوفر سالها می خوابه تا آرامش نیلوفر به هم نخوره پس اگه کسی رو دوست داری،برای داشتنش سالها صبرکن.
****
-توی زندگیت هرگز اخم نکن ،چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند توزنده باشه.
****
-دیشت دفترچه قسطامو ورق می زدم ،تمومی ندارد.. تا آخرعمربدهکارمهربونیاتم!
****
-سلام هوا داره سردمی شه ...
مواظب باش کسی از سردی هوا به گرمی قلبت پناه نبره.
****
-یه روز سرد وقتی دنبال جایی برای قایم شدن می گشتم نتوانستم جایی گرمتر از قلبت پیدا کنم ... فراموشم نکن بیرون خیلی سرده.
****
-یه نصیحت : مواظبت خودت باشد
یه خواهش: هیچ وقت عوض نشو.
یه آرزو: فراموشم نکن.
یه دروغ: دیگه دوستت ندارم.
یه حقیقت: دلم برات تنگ شد.
****
-وفا را از ماهی بیاموز که وقتی از آب جداست می میرد،نه از زنبور که وقتی از گلی خسته می شود سراغ گلی دیگر می رود.
****
-از دلم پرسیدم عشق را خلاصه کن،گفت:آغاز کسی باش که پایان تو باشد.
****
-غربت را نباید در الفبای شهر غریب جستجو کرد.همین که عزیزت نگاهش را به طرف دیگری کرد،توغریبی.
****
-خدا زمین را مدور آفرید تا به انسان بگوید همان لحظه ای که تصور می کنی،به آخردنیا رسیده ای درست درنقطه آغازهستی.
****
-انتظارسخت است ،فراموش کردن هم سخت است. اما انیکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است.
****
-فکرکردی sms فرستادم کارم پیشت لنگه؟ یادستم زیرسنگه؟
نه ... فقط دلم واست تنگه!
****
-من از بازی هفت سنگ بدم میاد می ترسم اینقدر سنگ رو سنگ بذاریم که بینمون دیوار بشه بیا لی لی بازی کنیم که تو هرجا رفتی دوباره برگردی پیشم!
****
-دیروز که داد زدی: دوستت دارم گفتم: نمی شنوم بلندتر... امروز که آروم گفتی:دیگه دوستت ندارم ،گفتم :هیس ...چرا داد می زنی؟
****
-به علت بارش بی وفائی ، جاده عشق لغزنده است. لطفا با زنجیر محبت حرکت کنید.
****
-روز به خورشید می نازد،شب به ماه .ما به داشتن عزیزی مثل شما.
****
-به همه بلخند بزن .اما با 1 نفر بخند.
همه را دوست داشته باش، اما به 1نفر عشق بورز.
توقلب همه باش ، اما قلبت مال یک نفر باشه.
****
ماه به من گفت: اگر دوستت به تو پیامی نمیدهد چرا ترکش نمی کنی؟
به ماه نگاهی کردم وگفتم آیا آسمان تو راترک میکند زمانی که نمی درخشی؟
****
یه شب یه فرشته مهربون از آسمون اومد پایین وگفت هرچیز از این دنیا بخواهی مال تو.
گفتم : اونی که داره این اس ام اس رومی خونه.
گفت:نگفتم که تمام دنیا!
****
دیگه سراغ من نیا، از من فاصله بگیر.
آخه دکترگفته به گل حساسیت دارم!
****
تو مثل یک تصادف وحشتناک هستی
.......
......
کشته ومرده زیاد داری؟
****
ازمن پرسید منو بیشتردوست داری یا زندگیتو؟ گفتم زندگیمو.
قهرکردورفت ... ولی هیچوقت نفهمید همه زندگیم بود.
****
برام دعا کن می خوام قلبمو عمل کنم.می خوام دریچه قلبم رو ببندم تا تونتونی ازش بیای بیرون!
****
کاغذتم!
احساستتو روم بنویس؛اگر اعصابت خورد شد روم خط خطی کن!
اشکاتو باهام پاک کن !حتی اگه سردت شد بسوزونم تا گرم بشی!
اما فقط دورم ننداز!
****
زندگی بدون عشق همچون باغ بدون آفتاب است که گل ها درآن مرده اند.
****
بخشندگی را از گل بیاموز زیرا حتی کفشی راکه آن را لگدمال کرده خوشبو می کند.
****
تنها برنامه ای که تکرارش آرزوی من است پخش زنده نگاه توست...
****
می دونی چرا توروتو گلفروشی راه نمی دن؟
چون با دین تو گلها خشکشون می زنه..!
****
اگه یه نفر باگاری دنبالت کردنترس چون نون خشکیه اونم فهمیده با نمکی!
****
اگر می خوای بدونی چندتا دوستت دارم انگشتت رو بزار روی نبضت
...
دیدی؟ دوست داشتنم تمومی نداره!
****
میدونی فرق تو با کبوتر چیه؟
اون از قشنگیش اسیر می شه
توباقشنگیت اسیر می کنی
****
کاش کبوتری بودم درآسمان عشق تو پرواز می کردم . در دلت لانه می کردم و در دستان زیبایت آرام می گرفتم.
****
می دونی بزرگترین گنا ه چیه؟
رفتن توقلب من بدون اجازه!
حالا هم بزرگترین مجازات رو برایت درنظر گرفته ام:
حبس ابد در قلب من!
****
نمی دانم چرا عادت داریم آبی آسمان را رها کنیم وجذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارند با آنکه می دانیم روزی بسته خواهند شد...
****
به ستاره ها نگاه کن
به چشمک زدنشون بخند
اما بهشون دل نبند
چون چشمک هاشون از روی عادته
****
می دونی فرق تو با انارچیه؟
انارهزار دونه است ولی تویه دونه ای
****
شکسپیر می گه : وقتی کسی رودوست داری هرچند وقت یک بار بهش یادآوری کن تا فراموش نکنه قلبی برایش می تپه.
این یک یادآوریست.
****
دوستان مثل قطعات پازل هستند اگر یکیشون گم بشه هیچی جاشونمی گیره و پازل هیچ وقت کامل نمی شه.تو یکی از همون قطعاتی که هیچ وقت گمت نمی کنم.
****
میگن اگه به یاد یکی بخوابی خوابشو می بینی.
می میرم برات تا همیشه ببنمت !
****
ویکتورهوگو می گه :هرگز به کسی که دوستش داری نگودوستت دارم
...
...
ویکتورهوگو اشتباه کرد
دوستت دارم ، دوستت دارم ، دوستت دارم
****
همیشه نگاهی را باور کن که وقتی دورشدی در انتظارت بمونه.
****
زندگی دریایی طوفانی است که قطب نمای آن محبت است.
****
جاده ی زندگی لغزنده است با زنجیر ایمان حرکت کنید.
****
زندگی کوتاهتر از آن است که عشق ورزیدن را برای لحظه آخر بگذاریم.
****
وقتی دلت تنگ شد
هروقت چشمت تر شد
وقتی دیگه نبودکسی
امید ویا همنفسی
بدون که هست اینجا کسی
که تو براش همه کسی
****
سلام این چه اخلاق بدیه که تو داری؟چرا هرچی از آدم می گیری دیگه پس نمی دی؟
نمی گی من دلمو لازم دارم؟
****
شماره حساب دلمو می دم هرچی غم داری بریز به حساب.
****
موبایلم حالش بده، شارژ نداره نورش کم شده صفحش یه کم سیاه شده،مریضه سرفه می کنه،می دونی چشه؟ هوای SMS تورو کرده!
****
می دونی اس ام اس خالی یعنی چی؟
یعنی به یادتم ولی حرفی برای گفتن ندارم!
****
از شرکت فرش مزاحمتون می شم اجازه می دی دلم رو فرش زیرپات کنم ؟ تا هیچ جا جز دل من پانذاری.
****
در زندگی مثل زودپز باش هروقت جوش آوردی درکمال آرامش سوت بزن.
****
خدایا دوست بدار آنهایی را که دوستمام دارند ونمی دانیم، وسلامت بدار آنهایی را که دوستشان داریم ونمی دانند...
****
عشق را از ماهی بیاموز که چه بی پایان آب را پر از عشق های بی پاسخ می کند.
****
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند تو به دنبال نگاه زیبا باش.
****
دوست داشتن مثل بازی الاکلنگ می مونه .اونی که عاشقتره همیشه خودش روپایین نگه می داره تا عشقش از بالا بودن لذت ببره!
****
مصرعی از قلب من با مصرعی از قلب تو شاه بیتی می شود در دفتر ودیوان عشق.
****
«««؛
««««؛
«««؛
«««؛
این گل های رز شبیه تو هستند با این تفاوت که میلیونها از اونها وجود داره. ولی از تو تنهایکی.
****
هزار شاخه گل تقدیم به آینه شکسته ای که لبخند تو را هزاربار تکرا می کند.
****
نمی دونم گنجشک ها که شبیه هم هستند چه جوری همدیگر را می شناسند و نمی دونم چندنفر شبیه من هستند که تو دیگه منو نمی شناسی!
****
هیــــــــــــــــــــــس ... دنیا رو ساکت کردم که بگم خیلی دوست دارم
****
گاهی آنقدر غرق آرزو هستی که فراموش می کنی خودت آرزوی کسی هستی
****
بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب بیب
.
.
.
فکرکردی چیه؟ بوق؟
نه بابا اول چیزیه که میخوام بگم:
(بی برو برگرد دوستت دارم)
****
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست...بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.
****
در مهربونی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست.
****
همیشه نگاهی را باور کن که وقتی از اون دور شدی در انتظارباشه
****
امروز بهترین ساعتم رو شکستم... چون لحظه های بی تو بودن را به رخم می کشید.
****
من از ساعت متنفرم، که جای خالی تو را به رخ دلتنگی هایم می کشد!
****
از بچگی بهم یاد دادند که هر ساعت 60 دقیقه است وهر دقیقه 60 ثانیه ..
ولی کسی نگفت که هرثانیه بدون تو 100 ساله.
****
تق تق تق ،کیه؟
...
من گدای دوره گردم... اومدم دورت بگردم.
****
من همان قاب تهی خسته وبی تصویرم که برای تو و تصویر دلت می میرم...
****
؟؟؟؟؟؟؟؟؟?؟؟؟؟؟
اینا همه تو رو دوست دارن اونی که غش کرده منم!
****
یه دنیا فدای هرچی دل مهربونه یه دل فدای اونی که این SMS را می خونه..
****
باغبان در را نبند من فرد گلچین نیستم من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم.
****
??????????
به یک زبان باستانی نوشتم دوستت دارم!
فکرشو بکن ... از اون قدیما دوستت داشتم!
****
2تا گل نام ببر که با خ شروع بشه.
...
...
درسته خودم وخودت!
****
چیه ؟ فکرکردیSMS جدیده؟ یا فکرکردن کارت دارم؟ نه بابا! خواستم بگم دوستت دارم.
****
شاید آن روز که سهراب نوشت: تا شقایق هست زندگی باید کرد،خبری از دل پردردگل یاس نداشت . باید اینجور نوشت : هر گلی هم باشی ،چه شقایق چه گل پیچک و یاس...
زندگی اجبار است!
****
دوست همه باش ومعشوق یکی، مهرت را به همه هدیه کن وعشقت را به یکی
****
همیشه گریه نشانه ی ضعف نیست گاهی نشانه ی یک بخشش است گاهی یک فداکاری گاهی یک ظلم و گاهی هم نمایانگر عظمت یک عشق
****
اینو من نباید بهت بگم ولی تو یه عیب خیلی بزرگ داری که ... نمی شه دوستت نداشت!
****
آدما وقتی از هم دورن واسه هم SMS می فرستن من واسه تو که تو قلبمی چی بفرستم ؟ها؟
****
سه تا فرشته مهربون تو دنیا هست اولیش به کبوترهای عاشق دونه می ده، دومیش به آدمای عاشق کمک می کنه ،وسومیش که من عاشقشم داره این SMS رو می خونه !
****
می گن شیشه عمر آدما اگه خیش بشه عمرشون کم می شه!
می دونستی چشات شیشه عمر منه؟
****
می دونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل ب برات می میرند، مثل د دوستت دارند، مثل ع عاشقت می شوند، مثل م منتظر می مونند تا یه روز مثل ی یارت بشن.
****
می گن قلب آدما اندازه مشتشونه ولی چه طور یه دنیا مهربونی، یه آسمون صداقت، یه کهکشون محبت ویه دریا عشق تو مشتت جا شده ؟
****
آدما سرشون روبالا می کنن تا ماه رو ببینن ولی نمی دونن ماه سرشو پایین کرده داره SMS می خونه!
****
هیچ می دونستی هربار که تو پلک می زنی من نفس می کشم؟
پس مواظب باش به کسی خیره نشی که من خفه می شم!
****
چشماتوببند
...
بستی؟
...
حالا بازکن
...
بازکردی؟
...
چقدر طول کشید؟
همین قدر هم نمی تونم دوریتو تحمل کنم!
****
میدونی این چیه؟
.
.
.
.
.
!این تویی که تنها ستاره ی دل منی
.
.
.
.
********************************
وای اینا کجا بودن ؟!!!
****
.....!
.......!
.......!
.......!
کجاکجا؟
این پله ها میرسه به پشت بوم
.
.
.
بچه نشی از دوری من بری خود کشی کنی!
****
میدونی فرق تو با پروانه چیه؟
.
.
.
پروانه از قشنگی اسیرمیشه ولی تو با قشنگیت اسیر میکنی
****
توهزاران آرزو داری ومن یه آرزو
که اون هم رسیدن تو به آرزوهاته
****
اگه گفتی دوستت دارم چند حرفه؟
.
.
.
دیدی اشتباه کردی
دوست داشتن حرف نیست یه زندگیه
اما زندگی 2 حرف بیشتر نیست :تو
****
کاش بودی تا دلم تنها نبود، تا اسیر غصه ی فردا نبود، کاش بودی تا فقط باور کنی، بی تو هرگز زندگی زیبا نبود
****
زتمام بودنی ها تو فقط از آن من باش
که به غیربا تو بودن دلم آرزو ندارد
****
دلی که عشق ندارد وبه عشق نیاز دارد، آدمی را همواره در پی گم شده اش ،ملتهبانه به هرسو می کشاند
****
از بس که غصه تو قصه درگوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
****
ای داد دوباره کار دل مشکل شد
نتوان زحال دل غافل شد
عشقی که به چند خون دل حاصل شد
پامال سبکسران سنگین دل شد
****
عشق تو به تار وپودجانم بسته است
بی روی تو درهای جهانم بسته است
-****
دانی که زعشق تو چه شد حاصل من
یک جان وهزارگونه فریاد از تو
****
با غم سرکن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از تو گریخت
****
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو خورشیدوار
****
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیم جانی است درین فاصله قربان شما
****
گلی را که دیروز
به دیدار من هدیه آوردی ای دوست
دور از رخ نازنین تو
امروزپژمرد
****
تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن، آسان تر است وتحمل اندوه نیز از گدایی همه شادی ها آسان تر
****
گاه یک لبخند آنقدر عمیق می شود که گریه می کنم، گاهی یک نغمه آنقدر دست نیافتنی است که با آن زندگی می کنم، گاه یک نگاه آنچنان سنگین است که چشمانم رهایش نمی کنندوگاه یک عشق آنقدر ماندگار است که فراموشش نمی کنم.
****
هنگامی که محبت به شمااشاره می کند به دنبالش بروید اگرچه دارای راه های دشوار و پرفراز ونشیب بوده باشد.
****
بدترین شکل دلتنگی آنست که درکنار او باشی وبدانی که هرگز به او نخواهی رسید.
****
وقتی که چشمم بهت افتاد، قلبم شروع به تپیدن کرد، رنگ از صورتم پرید، استاده بودم ونگاهت می کردم. تو هم با اون چشمای درشت ات به من خیره شده بودی ومن تمام نیروی ام را جمع کردم وفریاد زدم : سوسک!
****
دنبال نگاه ها نرو چون می تونن گولت بزنن، دنبال دارایی نرو چون کم کم افول می کنه، دنبال کسی برو که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز تیره را روشن کرد.کسی را پیدا کن که تورا شاد کنه.
****
هنوز در به در کوچه های خاطره ام / هنوز اسم تو مانده گوشه حنجره ام / هنوز مثل نخستین نگاه عاشق تو / در انحصار غم عشق در محاصره ام
****
به بزرگترین عشق در کوتاه ترین جمله ی ممکن به روی لطیف ترین گل سرخ برای تو بهترین کس دنیام می نویسم دوستت دارم
****
با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم پس گناهکارم،رسوایم ولی همچنان دوستت دارم
****
همان طورکه شاپرک ها نمی توانند دشت آبی آسمان را از یاد ببرند من هم چشمان زیبایت را نمی توانم فراموش کنم. تصویر زیبایت نه تنها در ذهنم بلکه در قلبم جای دارد،ای کاش بدانی قصر آروزهایم را در ساحل چشمانت ساخته ام تا قلب مهربانت مداوایی باشد برای عشق پاک و مقدسم.
****
خواستم با تو باشم نخواستی، خواستم مونس ویارت باشم نخواستی، خواستم برای همیشه در کنارت باشم نخواستی، خواستم هم گام و هم نفس روزهای تنهایی ات باشم نخواستی،خواستم پذیرای نگاه مهربانت باشم نخواستی، خواستم قلبم را به یادگار تقدیمت کنم باز هم نخواستی نخواستی، هیچ کدام را نخواستی ونخواستی
****
دوستت دارم عزیزم خیلی خیلی خیلی، خیلی ها میگن اگه به معشوقت زیاد بگی دوستت دارم اون زودتو را از یاد می بره وبه کس دیگری عشق می ورزد، ولی من به تو اطمینان دارم پس دوستت دارم
****
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی؟
****
هیچ چیز سخت تر از انتظار نیست، آن هم انتظار لحظه ای که یک آشنا صدایت کند وبه تو بفهماند که دوستت دارد اما هرچقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زیبا می ارزد، پس انتظار می کشم تا آن لحظه زیبا نصیبم شود .
****
توی زندگی بعضی چیزها بزرگ ، بعضی چیزها کوچک بعضی چیزها ساده وبعضی چیزها مهم هستند:
بزرگ مثل عشق
کوچک مثل غم
ساده مثل من
مهم مثل تو...
****
درسرزمین عاطفه هایم چون گل روئیدی ومن باغبانی آموختم اما کدام گل احساس باغبان را می فهمد آیا هیچ گلی هست که باغبان را به اندازه ی یک قطره شبنم یا یک گلبرگ بشناسد و دوست بدارد؟
****
عاشق آن نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند عاشق آن است که کتش را بدهد به عشقش و خودش سرمابخورد و 6 تا آمپول بزنه که دیگه از این کارا نکنه
****
من سبزترین واژه ملموس غروبم کاش دراین وسعت سبز یکنفر درد مرا می فهمید.
****
صداقت ومهربانیت را می ستایم صداقت را از کلامت و مهربانیت را از نگاهت
****
یاردل آزار من وفا نشناسد... وه که عجب نعمتی است یار وفادار
****
شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید... آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را
****
من رشته محبت خود را از تو می برم... باشد گره خورد به تو نزدیکتر شوم
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش... آنهم با تو بگویم چه سان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این وآن... روز دگر به کندن دل از این وآن گذشت
****
یکی می پرسد: اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم: برای آنکه باید باشد ونیست...
****
این عشق نیست که دنیا را می چرخانه عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند
****
امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بشمار شاید فردا احساسی باشد اما... عزیزی نباشد
****
ساقه شکستن ،قانون طوفان است.تونسیم باش ونوازش کن
****
درحضور خارها هم میشود یک یاس بود .درهیاهوی مترسکها پراز احساس بود
می شود حتی برای دیدن پروانه ها ... شیشه های مات یک متروکه را الماس بود.
****
دست دردست پرنده بال در بال نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود.
کاش می شد حرفی از کاش میشد هم نبود... هرچه بوداحساس بودوعشق بود ویاس بود
****
مرا هرجور خواهی دربه در کن جفایت را از این هم بیشتر کن بزن با عشق خود آتش به جانم.
****
در کویرسبز عشق این سخن از من بگیر مرگ تو مرگ من است ،پس تمنا میکنم هرگز نمیر.
****
زندگی مانند رانندگی دریک دشت پر از گل است که باید ازهمه لحظه هاش استفاده کنیم به تفاوت اینکه درآخر جاده تابلویی به این عبارت نصب شده (دورزدن ممنوع)
****
زنده ام با نام تو پژمرده ام بی نام تو حاضرم پرپر شوم در محضر دیدار تو
****
دیگه روخاک وجودم نه گلی هست نه درختی، لحظه های بی تو بودن میگذره اما به سختی، دل تنها وغریبم داره این گوشه میمیره، ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره.
****
توی دنیا دوتا نابینا میشناسم، یکی تو که هیچ موقع عشقم رو ندیدی، یکی من که کسی رو جز تو ندیدم
****
زندگی 4 پیچ داره تولد، عشق، ازدواج ومرگ ، سرکدوم پیچ منتظرت باشم؟
****
هرچی عشقه با نگینش /هرچی خوبه بهترینش/ آسمونم با زمینش/ همشون فدای تو
****
دل من نرمتر از جنس حریر/ دلم از جنس بلور/ گرتو را قصد شکستن باشد
/سنگ بی انصافی است / یک تلنگر کافی است
****
در دنیا خواستار3 چیز باش ستاره به مدت یک شب /گل به مدت یک روز/ رفاقت به مدت یک عمر
****
گلی چیدم فرستادم برایت/غضب کردی فکندی زیرپایت/ اگراین گل ندارد قابل تو/ تو از گل بهتری جانم فدایت!
****
این است زندگی میزی برای کار؟ کاری برای تخت؟ خوابی برا ی جان؟ جانی برای مرگ؟ مرگی برای یاد؟ یادی برای سنگ؟ این بود زندگی
****
آب وهوای چشمات چیزی مثل کویره، هرکس اسیرش بشه بدون شک میمیره
****
عاشق هرکس شدم اوشد نصیب دیگری*دل به هرکس دادم اوهم زد به قلبم خنجری*
من سخاوت دیده ام دل رابه هرکس می دهم* شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام
****
فقط او را صدا کردم نیامد/ تمام شب دعا کردم نیامد/ به من گفت باید باوفا بود/به عهدش هم وفا کردم نیامد
****
ای مهربانم ازین پس هرشب سراغت را از ماه می گیرم و هرروز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه غم گرفتار شوی
****
یه گل تقدیم به آنکه دارمش دوست
تقدیم به آنکه قلبم ازاوست
اگر مهتاب از تن برکند پوست
جدا هرگز نگردد یادم از دوست
****
ماندم به تو ای گلشن زیبا چه نویسم
من مور صغیرم به سلیمان چه نویسم
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با این دل تنگم به عزیزم چه نویسم
****
لحظه ها در پی هم می گذرند ومیان آنها تو فقط می مانی لحظه ای با من باش
تا ابد در دل من مهمانی
****
آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آنچه خواهی شد هدیه تو به خداونداست پس بی نظیر باش...
****
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای بخت بی بالو پرم کرد
بمو گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی برسرم کرد
****
برات می نوسیم دوستت دارم آخه میدونی؟آدما گاهی اوقات خیلی زودحرفاشونو از یاد می برن ولی یه نوشته به این سادگیا پاک شدنی نیست.گرچه پاره کردن یه کاغذ از شکستن یه قلبم ساده تر، ولی من مینویسم ... من مینویسم دوستت دارم.
****
آسمون به ماه میگه : عشق یعنی چه؟
ماه میگه : یعنی بودن درکنارهم
ماه میگه: تو بگو عشق یعنی چه؟
آسمون میگه : انتظار دیدن تو.
****
عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی را می توان پاک کرد اما عشق را هرگز.
****
بدون اراده متولد می شویم با حیرت زندگی میکنیم وسپس با حسرت میمیریم اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد دوستی های پاک وبی آلایش است .تقدیم به بهترین.
****
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست وقشنگترین روزم روز دیدارتوست.
****
به نام کسی که یادش دربهارمن ،نامش دراندیشه من ،عشقش درقلب من، کلامش در دفترمن، دیدارش آرزوی من است.
****
زندگی حکمت اوست ...
زندگی دفتری از خاطره هاست...
چند برگی را تو ورق خواهی زد...
مابقی را قسمت .....
****
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هایش می گردیم...
وباز تنهاییم...
****
همیشه گورستانی در قلبت برای خاکسپاری خطای دوستانت بساز
****
برای داشتن چیزی که تا به حال نداشتی کسی باش که تا به حال نبودی
****
هرگاه شادم یاد تو غمگینیم می کند .هرگاه غمگینم یادتو شادم می کند
پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند...
****
غم هایت را برروی شن بنویس تا باد آن را باخود ببرد شادیهایت را برروی سنگ بنویس تا برای همیشه باقی بماند...
****
داشتم اشک هایم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل می کردم، خاطرم آمد شاید دلتنگ خنده هایم باشی ببخش اگر این روزها عشق با گریستن اثبات می شود...
****
عشق دردسری است که باید برای فراموش کردن آن عشق تازه ای را پیداکرد
****
چشم هایت وقتی دروغ می گویی زیباتر می شوند اگر می خواهی زیباترین باشی همیشه به من بگو دوستت دارم...
****
در سرزمین عاطفه هایم چون گل روئیدی ومن باغبانی آموختم اما کدام گل احساس باغبان را می فهمد آیا هیچ گلی هست که باغبان را به اندازه ی یک قطره شبنم یا یک گلبرگ بشناسد ودوست بدارد؟
****
من سبزترین واژه ملموس غربم کاش دراین وسعت سبز یکنفر دردمرامی فهمید
****
صداقت ومهررا می ستایم صداقت را از کلامت و مهربانیت را ازنگاهت
****
یکی می پرسد: اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟ برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد ونیست...
****
سکوت سرشاراز ناگفته هاست وناگفته ها پربهاترین داشته هاست.
****
به سه دلیل دوستت دارم دوتاشو نمیدونم یکیشم یادم نیست.
****
به اندازه قلیون دوستت دارم اگه گفتی چرا؟! ق:برای قشنگیت ل:برای لبخندت ی:برای یکی بودنت و:برای وفایت ن: برای نگاهت
****
دلم میخواد برات بمیرم ولی خودت که میدونی پهلوانان هرگز نمیمیرند...!!
****
داستان زندگی من قصه ایست متن آن وجود تو پایان آن نبود تو...
****
صداقت یعنی از افقها به قصد رویت گذشتن ...میان کوچه های سبز احساس به دنبال قدمهای توگشتن...نجابت یعنی از باغ نگاهت ... به رسم عاطفه یک پونه چیدن ... میان سایه روشن های احساس... تورا از پشت یک آیینه دیدن...
****
جز من اگر عاشق وشیداست بگو ور میل دلت به جانب ماست بگو ور هیچ مرا دردل توجاست بگو گرهست بگو نیست بگو راست بگو...!
****
منم آن شعله آتش که از هر شمع برخیزم...تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم... درون قلب من فرمانروایی کن ... که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم...





جرسی ها بخوانند!!!!!!!!!

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/9/1
نظر به اینکه طرفداران جنبش سبز در جدیدترین حرکت خود، پشت‌شان را به طرف سخنران می‌کنند، اشاره به نکاتی خالی از لطف نیست:

1- پشت کردن به سخنران فی‌نفسه اشکالی ندارد اما مراقب باشید که آدم نمی‌تواند پشتش را طرف هر کسی بکند. قبل از پشت کردن به سخنران، نیم‌نگاهی به اصل و نسب وی بیندازید بد نیست.

2- خوب است هنگامی که پشت‌تان به سخنران است، از جای خود بلند شوید و دستان‌تان را جلو بیاورید و پاهای‌تان را یکی در میان روی زمین بکوبید. نخستین‌بار این کار را طرفداران «چلسی» در «استنفورد بریج» باب کردند که «آبراهاموویچ» خیلی خوشش آمد. البته مهاجرانی برای تماشای بازی‌های چلسی به لندن نرفت بلکه موضوع امر خیر بود!!

3- برای آزار دادن سخنران لازم نیست که کفش‌تان را بر سر وی بکوبید؛ همین که کفش‌تان را در بیاورید، دفعتا بوی گندی از جوراب‌تان به فضا می‌رود که عن‌قریب سخنران را خفه کند!

4- با استفاده از همین استراتژی«حرکت از پشت» توصیه می‌شود در روز 13 آبان پشت‌تان را به ملت کنید و از امت همیشه در صحنه اردنگی بخورید.

5- در روز 13 آبان خوب است پشت‌تان را به سفارت روسیه کرده و به جای بالا رفتن از دیوار سفارت روسیه، ساختمان جلویی را اشغال کنید!

6- برعکس خاتمی، به صورت دنده‌عقب از میرحسین عبور کنید!!

7- برای نشان دادن اعتراض خود پشت به قبله نماز بخوانید! البته پشت به قبله، با کفش و ...

8- برای تشویش اذهان عمومی و مشوه کردن فضا، شلوار خود را پشت و رو بپوشید!

9- در حالی که پشت‌تان به سخنران است،‌ به جای اینکه کفش‌تان را مستقیم بر سر سخنران بکوبید، آن را محکم به دیوار بکوبید تا برگردد بخورد به سر طرف!

10- می‌توانید در هنگام پرت کردن کفش خود به سمت دیوار و در فاصله‌ زمانی بازگشت کفش و اصابت به سرتان، اصوات مختلفی روانه طرف مقابل سازید. به عنوان مثال شعار «مرگ بر روسیه» در این فاصله زمانی مناسب است اما پس از احساس درد ناشی از اصابت کفش خودتان به سر خودتان می‌توانید شعارهای دیگری بدهید؛ شعارهایی که توطئه اصابت کفش بر سرتان را برای مردم فاش کند.

11- خواهشمند است بر اساس عمل به ضرب‌المثل معروف «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد»
هر کاری را بموقع و در مکان خود انجام دهید.






متقلب ترین ورزشکارجهان

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/9/1

تیه ری هانری مهاجم تیم ملی فوتبال فرانسه و عضو تیم فوتبال بارسلونا اسپانیا در صدر فهرست ده ورزشکار متقلب در جهان ورزش قرار گرفت .

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از پایگاه اینترنتی الکره ؛ اقدام تیه ری هانری در بازی تیم های ملی فوتبال فرانسه و ایرلند در مرحله پلی آف جام جهانی به مهار کردن توپ و رساندن آن به همبازی خود ویلیام گالاس که منجر به گل و صعود فرانسه به جام جهانی دو هزار و ده آفریقای جنوبی شد موجی از انتقادات را علیه وی برانگیخت ، محافل ورزشی با توجه به این اقدام تیه ری هانری که منجر به حذف تیم ملی فوتبال ایرلند شد وی را در صدر ده ورزشکار متقلب جهان ورزش قرار دادند که بزرگترین تقلب را در جهان ورزش مرتکب شده است .

از جمله ورزشکارانی که در فهرست ده نفره ورزشکاران متقلب قرار دارند دیه گو مارادونا اسطوره فوتبال آرژانتین است که با دست به تیم ملی فوتبال انگلیس در جام جهانی هزار و نهصد و هشتاد و شش گلزنی کرد ، وی در این فهرست پس از هانری در رده دوم قرار دارد ، تیم غیر معلول بسکتبال اسپانیا در رده سوم این فهرست قرار دارد ، این تیم با شرکت در پارالمپیک سال دو هزار مدال طلای این رشته را بدست آورد.

دیگر ورزشکار متقلب بوریس اونچنکو شمشیر باز روس است که در المپیک هزار و نهصد و هفتاد و شش کیفیت شمشیر خود را به طور غیر قانونی ارتقاء داد پس از وی فرید لورز دونده آمریکای دوی ماراتون قرار دارد که در المپیک هزار ونهصد و نود و چهار بخشی از مسابقه ماراتون را با خودرو پیمود .




<   <<   41   42   43   44   45   >>   >


اخرین مطالب