- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:سه شنبه 88/11/6
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:سه شنبه 88/11/6
در هفته های اخیر ارتباط و تعامل خاصی بین برخی دانشجویان جنبش سبزی مقیم خارج و دانشجویان اسرائیلی شکل گرفته است.
بر اساس این گزارش سخنگوی انجمن دانشجویان ایرانی به تازگی از محل اقامت خود در هلند ضمن برقراری ارتباط با اتحادیه ملی دانشجویان اسرائیلی از حمایت های آنان قدردانی کرده است.
یدیعوت آحارنوت مدعی شده است که آغاز روابط میان دو گروه دانشجویی به دنبال ارائه درخواست یک دانشجوی دختر ایرانی به اتحادیه ملی دانشجویان اروپا که اسرائیل نیز عضوی از آن است، شکل گرفته و این اتحادیه سعی کرده از دانشجویانی که جانشان در خطر بوده است، حمایت کنند.
این گزارش می افزاید: به این ترتیب دانشجویان اسرائیلی ضمن برقراری ارتباط با دانشجویان ایرانی، ارتباطات روزانه خود را با آنها حفظ کردند.
مسئول روابط خارجی اتحادیه دانشجویان اسرائیل در این باره گفت: دانشجویان در ارتباطات خود چه از طریق ایمیل و تلفن بسیار دقت می کنند و از نام مستعار استفاده می کنند.
وی مدعی شد: تعدادی از دانشجویان برای به دست آوردن آزادی و دموکراسی کشته شدند و برخی هم به زندان رفته اند؛ مامعتقدیم که ارتباط با آنها می تواند تاریخ را تغییر دهد!
گفتنی است در آخرین مکالمه تلفنی که میان آنها صورت گرفته، توافق شده است که در روز 11 فوریه (22 بهمن) ضمن برگزاری تظاهرات این جریان را در نقاط مختلف جهان هدایت کنند.
یادآور می شود ماه گذشته نیز همایشی با حضور اعضای اتحادیه دانشجویان جوان سوسیالیست اروپا، فدراسیون جهانی جوانان لیبرال و حزب جوانان مردم اروپا برگزار شد که شرکت کنندگان در این همایش به نوع خود به تحلیل حوادث پس از انتخابات پرداختند.
دبیر شبکه به اصطلاح جوانان پیشروی ایرانی که اداره این برنامه را بر عهده داشت نیز از سخنرانان این جلسه بود.
رقاصی های "شاهین مشکین قلم" با صدای موسیقی و اذان و رپ خوانی های شاهین نجفی عضو گروه "کارفران بی نام " پایان بخش نشست جوانان پیشرو ایران! بود.
به گزارش "خدمت"؛ پیش از این نیز در اقداماتی هماهنگ صهیونیست های افراطی در تجمعاتی به حمایت از سبزها پرداخته بودند که تصاویر زیر گویایی این مسئله است :
http://www.khademnews.com/fulltext_news.php?news_id=2784
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:سه شنبه 88/11/6
منجم تونسی که مرگ خانم دیانا و مایکل جکسون را پیش بینی کرده بود، مرگ غیر عادی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا را در سال 2010 پیش بینی کرد.
به گزارش شبکه خبر به نقل از روزنامه وطن چاپ آمریکا، حسن الشارنی، همچنین در پیش بینی های خود درباره ایران با اشاره به اینکه هیچ حمله نظامی در سال 2010 ضد ایران انجام نمی شود، گفت: این کشور در پیشرفت برنامه های صلح آمیز هسته ای خود موفق می شود.
منجم تونسی درباره وقایع سال 2010 در کشورهای عربی پیش بینی کرد: حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر به مشکلات جسمی زیادی دچار شود و یکی از شخصیت های سیاسی بزرگ شمال آفریقا نیز فوت کند.
الشارنی پیش بینی کرد، جونی هالیدای خواننده و بازیگر مشهور فرانسوی در سال 2010 بمیردو در جام جهانی فوتبال که در آفریقا برگزاری می شود، یک تیم اروپایی پیروز شود.
منجم تونسی همچنین درباره حوادث طبیعی سال 2010 پیش بینی کرد: زلزله های قوی ، باران های سیل آسیا و طوفان های غیر عادی در مناطق مختلف جهان اتفاق بیافتد.
در خصوص ایتالیا وی پیش بینی کرد، در سال 2010 با پایان عمر سیاسی برلسکونی، حزب چپگرای این کشور به قدرت برسد و انتخابات پارلمانی بی سابقه ای در این کشور برگزار شود.
شارنی با پیش بینی مرگ مشکوک یاسر عرفات شهرت جهانی کسب کرده بود.
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:سه شنبه 88/11/6
دبیر کل حزب مردم سالاری در پاسخ به اینکه در بیانیه های موسوی اثری از جدا کردن خطش با اصلاح طلبان دیده نمی شود گفت: ما طی بیانیه هایی خط خود را از بیگانگان جدا کردیم و دراین زمینه بسیار صحبت کردیم و به موسوی کار نداریم.
مصطفی کواکبیان در گفت و گو با ایرنا درباره علت عدم مرزبندی اصلاح طلبان از مقامات و رسانه های خارجی اظهار داشت: ما به عنوان حزب مردم سالاری مرزبندی کردیم از آنها هم خواستیم بحث طرفداری ازاصل نظام ،رهبری و اصول قانون اساسی را بیشتر مطرح کنید تا آنها بفهمند که با اینها فرق می کنید گفتند "ما که تکلیفمان معلوم است" گفتم نه باید همان را هم بیان کنید.
عضو فراکسیون اقلیت مجلس افزود: واقعیت این است که هردو طرف باید بتوانند حرف هایشان را بزنند ،تفاهم هایی حاصل شود و روی حداقل ها اشتراکاتی پیدا شود بالاخره هر دو طرف قانون اساسی و نظام را قبول دارند اما در بحث نحوه برخورد یکی می گوید به خودسرها نباید اجازه داد این کارها را بکنند و یکی هم می گوید شما که رهبری را قبول دارید همین را بیشتر بگویید که البته حرف درستی است لذا جمع این دو می تواند اثربخش باشد.
نماینده مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی درباره نقش رهبر معظم انقلاب در مهار فتنه تصریح کرد: اصل ایشان است ایشان باید اراده و تدبیرکنند ما در خدمت هستیم.
دبیر کل حزب اصلاحطلب مردم سالاری درباره علت ترک کردن کنگره این حزب از سوی احمد توکلی بیان داشت: یک اشتباهی در ذهن آقای توکلی رخ داد که فکر کرد من گفتم الان می خواهیم بحث های داخلی حزب را مطرح کنیم به همین دلیل کنگره را ترک کرد.
مصطفی کواکبیان در پاسخ به سوالی درباره چگونگی شرکت اصلاح طلبان در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا اذعان داشت: ما معتقدیم باید اتحاد مجموعه اصلاح طلبان شکل بگیرد، برنامه ریزی شود، مایوس هم نشویم و تنها در چارچوب اجرای قانون اساسی حرکت کنیم.
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:یکشنبه 88/11/4
موسوی در مناظره : احمدی نژاد دروغ می گوید.
موسوی فردای آن روز : رئیس کل بانک مرکزی دروغ می گوید.
موسوی صبح روز بعد از انتخابات : ?? هزار ناظر شخص من که پای صندوقها ایستادند و فرم های صحت باز شماری آرا را تایید کردند همگی دروغ می گویند چه برسد به وزارت کشور که حتما دروغ می گوید.
موسوی عصر روز بعد از انتخابات : ?? هزار ناظر شورای نگهبان بر همه صندوقها و ?? هزار ضربدر ? نفر آدمی که در شمارش آرای صندوقها شرکت داشته اند همه دروغ می گویند.
موسوی سه روز بعد از انتخابات : همه خودکارها و برگه ها و شناسنامه ها و قلب ها دروغ می گویند .
موسوی پنج روز بعد از انتخابات : ایرنا- رجانیوز- فارس نیوز -کیهان- دولت نیوز و هر سایتی که مرا به قانون گرایی دعوت می کند دروغ می گوید . رئیس نیروی انتظامی ،مغازه داران و خبرنگاران و روزنامه نگاران و عکاسان ایرانی و هرکس می خواهد احساس امنیت کند ...دروغ می گوید .
موسوی هفت روز بعد از انتخابات : صدا وسیما دروغ می گوید .همه مساجد و تکایا و حسینیه ها و نماز خوانها که برای سر بلندی رهبر و آرامش کشور دعا می کنند همگی دروغ می گویند .
موسوی هشت روز بعد از انتخابات : امام فرمود "تو غلط میکنی قانون را قبول نداری " پس یقینا امام هم ..... و رهبر انقلاب اسلامی ایران در نماز جمعه گفت "زیر پاگذاشتن قانون شروع دیکتاتوری ست"...پس یقینا او هم .......
موسوی نه روز بعد از انتخابات : همه ی ششصد هزار نفر ایرانی که در جریان رای گیری و باز شماری آرا شرکت داشته اند پول گرفته اند و متقلب اند و دروغ می گویند.
موسوی ?? روز بعد از انتخابات :مسئولان امنیت ملی و همه ملت ایران که بیرون نمی ریزند و بر علیه دیکتاتوری نظام جمهوری اسلامی قیام نمی کنند و به دستور انگلیسی ها و صهیونیست های راست گو عمل نمی کنند همگی دروغ می گویند .
موسوی دو هفته بعد از انتخابات : همه روسای ستادهای من و طرفداران من و همه علما و مراجع و همه دانشگاهیان و فرهنگیان و هنرمندان و نمایندگان مجلس و خلاصه همه آحاد ملت ایران که به خیابانها نمی ریزند و بر علیه نظام اسلامی شعار نمی دهند همگی از دم دروغ می گویند .
موسوی ?? روز بعد از انتخابات : همه روسای کشور های جهان که به احمدی نژاد تبریک گفته اند و خصوصا سید حسن نصرالله و مردم لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان و مالزی و اندونزی و عربستان و ... همه مردم جهان که احمدی نژاد را دوست دارند همگی دروغ می گویند.
موسوی ? ماه بعد از انتخابات : حالا باور کردید که همه ی جهان شامل : من - زهرا رهنورد - مریم رجوی -بنی صدر - شیرین عبادی - رضا پهلوی - سیا - موساد -رادیو رژیم صهیونیستی - بی بی سی انگلیسی- صدای آمریکا - اوباما -ناتنیاهو - گوردون براون -آنجلا مرکل و برلوس کونی راست می گوییم !
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:یکشنبه 88/11/4
جامعه مدرسین یک نهاد حوزوی علمی و فقهی است که دفاع از کیان تشیع و مرجعیت و انقلاب و نظام اسلامی را همواره وظیفه خود میداند و متشکل از اعضایی است که حافظ ارزشهای اسلامی بوده و یکی از وظایف آن صیانت از کیان مرجعیت است. عملی ساختن این وظیفه به صورت معرفی به هنگام مراجع و خلع یا عدم تایید صلاحیت مرجعیت آنها تاکنون محقق شده است. اعلام مرجعیت امام از سوی همین جامعه در دوران ستمشاهی ، معرفی مراجع جدید پس از ارتحال آیات عظام آیتالله گلپایگانی و اراکی و خلع مرجعیت آقای شریعتمداری در سال 61 و اعلام عدم صلاحیت مرجعیت آقای صانعی در این دوره جزء سوابق درخشان جامعه است. سوابق وعملکرد جامعه به گونه ای روشن است که هم امام راحل و هم مقام معظم رهبری بر آن مهر تایید زده اند.
امام راحل ضمن تحسین از جامعه مدرسین در خصوص جایگاه بالای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می فرمایند:
«مگر همان ها (جامعه مدرسین) نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیر قانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همان ها نبودند وقتی که یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت او را به مردم معرفی کردند و اگر خدایی ناکرده اینها(جامعه مدرسین) شکسته شوند چه نیرویی جای آنها را خواهد گرفت؟ و آیا ایادی استکبار، روحانی نماهایی که تا حد مرجعیت تقویت نموده است فرد دیگری را به حوزه ها حاکم نمی کند. 1
مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای جامعه مدرسین معرفی مراجع را از شئونات جامعه مدرسین دانسته و فرمودند:
« معرفی مراجع از شئونات جامعه مدرسین است و اینجا عرض میکنم که جایگاه جامعه مدرسین یک جایگاه حقوقی و حقیقی است و جایگاه اعطایی نیست و پشتوانه علمی و عملی- که جامعه و سابقه این نهاد وجود دارد، این پشتوانه علمی و عملی دارد- که بیش از 40 سال مبارزه و سابقه تلاشهای علمی این جایگاه را برای جامعه مدرسین ایجاب میکند»
جامعه مدرسین یک نهاد دیرپا، با سابقه 50 ساله و شناخته شده در کشور است که جمعی از اهل نظر، مجتهد و فاضل اساتید شناخته شده حوزه علمیه عضو آن هستند و همواره ملجا مومنان و متدینان در خصوص مسائل مختلف به ویژه در شناخت مرجع جائز التقلید بوده است. ازطرفی طبق مسأله شرعی مراجع تقلید ، سه راه برای شناخت مرجع تقلید اعلم وجود دارد:.
1- خود مقلد قادر به شناخت مرجع اعلم باشد. لازمه این امر آن است که وی آشنایی و تسلط زیادی به علوم حوزوی داشته باشد
2- دو عالم عادل، اعلم بودن یک مجتهد را تصدیق کنند.
3- عده ای از علمای مورد اطمینان، مجتهدی را اعلم و شایسته تقلید بدانند.
با استناد به راه سوم مسأله مذکور، علمای عضو جامعه مدرسین تصمیم گرفتند به عنوان مهمترین تشکل حوزوی کشوربرای دومین بار به صورت جدی در این امر دخالت کرده و سرگردانی برخی ازمقلدین را پایان دهند. در همین راستا جمعی از استادان و فضلای حوزه علمیه قم در زمینه مرجعیت آقای صانعی از جامعه مدرسین سئوال نموده اند، درمتن سئوال مطرح شده از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آمده است:
بسمه تعالی
جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم
سلام علیکم
مرجعیت شیعه خورشید پر فروغی است که در قرون متمادی همواره پشتیبان اسلام و خط راستین اهل بیت(علیهم السلام) بوده است. این مسئولیت خطیر همواره شایستهی مردانی بوده است که واجد شرائط شرعی مذکور در روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) باشند. نظر به اهمیت این موضوع و با توجه به پرسشهای مکرّر هموطنان دربارهی مرجعیت آقای حاج شیخ یوسف صانعی خواهشمند است آن جامعه محترم که همواره مرجع تشخیص این موضوع بوده، نظر خود را دربارهی مرجعیت ایشان اعلام فرمایند.
با سپاس جمعی از استادان و فضلای حوزه های علمیه
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به پرسشهای مکرّر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزهی علمیه قم براساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت میباشد.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم2
بررسی دلایل رد صلاحیت از نگاه برخی از اعضاء جامعه
آیتالله محمد یزدی با ارائه توضیحاتی در خصوص تصمیم جامعه مدرسین حوزه علمیه مبنی بر اینکه آقای یوسف صانعی فاقد ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت است، گفت: این موضوع در کمیسیون مربوطه جامعه مدرسین بحث شده و به نتیجه هم رسیده بود منتهی طبق آیین نامههای مربوطه مبنی بر اینکه مسایل مهم باید به تصویب نهایی جامعه مدرسین برسد، چندی قبل گزارش کمیسیون در این خصوص در اجلاس عمومی جامعه مدرسین به اتفاق تصویب شد.رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: بعد از اینکه در این جلسه موافق و مخالف صحبت و استدلالات خود را بیان کردند بنده برای اعلام رسمی یک عبارتی را به کار بردم که اولا نباید در این موضوع کلمه «خلع» و همچنین مقایسه آن با جریان منتظری و شریعتمداری و امثال اینها در آن وجود داشته باشد و ثانیا مساله فقط صلاحیت مرجعیت است و بقیه مسائل ربطی به ما ندارد.
آیت الله مقتدایی مدیر حوزه علمیه قم با اشاره به بیانیه جامعه مدرسین اظهار داشت: جامعه مدرسین از چندی پیش فتاوای آقای صانعی را از نظر فقهی مورد بررسی قرار داده و تقریباً همه اعضا به اتفاق آرا دلیل متقن شرعی برای این فتاوا قائل نبودند. حتی در زمان مرحوم آیتا... مشکینی، احکام حج آقای صانعی که در بعثه مقام معظم رهبری به چاپ میرسید بارها مورد اعتراض قرار گرفته و انتشار آن متوقف شده بود.3
آیتالله حسن ممدوحی در گفتگو با خبرگزاری فارس در کرمانشاه گفت: این بحث مال امروز و دیروز نیست و از مدتها پیش این مباحث مطرح بود و نظرات بسیاری از بزرگان و علما همین بود که ایشان شرایط مرجعیت شیعی را ندارد.
آیتالله ممدوحی تاکید کرد: افراد جامعه مدرسین زبدهترین کارشناسان علوم دینی، تفسیر و فقه هستند. در گذشته هم اسامی افراد دیگری را که حائز مرجعیت بودهاند اعلام کرده و افرادی هم مانند شریعتمداری و دیگران را خلع کرده بودند که البته رای اخیر از نوع دیگری بود. مصداقهای زیادی برای تصمیمگیری جامعه مدرسین درباره آقای صانعی مطرح بود و این موضوع همواره از گذشته مطرح بود؛ مانند بدعتهایی که ایشان در برخی فتاوا داشتند، مانند بلوغ دختران در 13 سالگی، محرم شدن بچهای که به فرزندخواندگی گرفته میشود، همه ارث زن از شوهر در صورت نداشتن وارث و مواردی از این دست که بین 20 تا 30 بدعت است و بسیاری از آنها خلاف صریح قرآن و دستورات دین است. 4
آیتالله عبدالنبی نمازی ، با بیان اینکه جامعه مدرسین یکی از متقنترین نهادهایی است که توانایی بررسی صلاحیت افراد برای تصدی مرجعیت را دارد، خاطرنشان کرد: جامعه مدرسین در اوایل پیروزی انقلاب
اسلامی مساله صلاحیت تصدی مرجعیت توسط آقای شریعتمداری را نیز بررسی کرد و او را فاقد شرایط مکفی و لازم دانست.درهمین رابطه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بدون لحاظ هرگونه مسائل سیاسی و جناحی تنها به صورت کار تخصصی به پرونده این افراد رسیدگی میکند. 5
دفتر آقای صانعی در واکنش به نظر جامعه مدرسین اعلام کرد به دلیل ابهاماتی که در مورد موافقت اکثریت اعضای این جامعه با محتوای نامه وجود دارد، فعلا به آن واکنش نشان نمیدهد. این دفتر اعلام کرد که در انتظار انتشار اسامی حاضران در جلسات مورد اشاره در نامه منسوب به جامعه مدرسین و همچنین روشن شدن سوابق علمی کسانی که به عدم صلاحیت آقای صانعی رای دادهاند، میماند.
مبانی اصلی شکل گیری فتاوای جدید آقای صانعی
الف:اعلامیه حقوق بشر غربی
یکی از مبانی اصلی شکل گیری فتواهای جدید آقای صانعی این است که وی اصول و قواعد اعلامیه حقوق بشر غربی را پذیرفته و همواره تلاش کرده است این اصول را بر قرآن و روایات تحمیل کند. به عبارت دیگر با تأویلاتی، قرآن و روایات را طوری تفسیرمی کند که بر مدعای وی که بر مبنای همان حقوق بشر غربی است مطابقت داشته باشد! وی با نادیده گرفتن قرآن میگوید: «مهمترین چارچوبی که انسانها تاکنون برای حفظ کرامت انسانی تدوین کردهاند، اعلامیه جهانی حقوق بشر است»6
در جای دیگر خطاب به اعضای حزب جوانان ایران اسلامی میگوید: «شما در نامهها، مطالعات، بیانیهها، مواضع و کنگرههای خود، حقوق بشر را مطرح و آن را تبلیغ کنید و توصیه من به شما دو چیز است؛ اول دفاع از امام و دوم دفاع از حقوق بشر»7
هفتهنامه شهروند پس از نقل فتاوای آقای صانعی درباره زنان مینویسد: «هر یک از این فتاوا با حقوق بشر پیوند برقرار میکند؛ حقوق بشری که تبعیض روا نمیدارد و کرامت انسان را به صرف انسان بودن محترم میشمارد. برای تحقق حقوق زنان، احترام به آرای مردم و فتاوای اجتهادی نوین، گویی باید از گذرگاه مبانی حقوق بشر گذشت و ابتدا باور کرد که انسان بماهو انسان واجد کرامت است و لایق تفاوت نیست».
ب- کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
«وقتی میخواهم چیزی از کتاب و سنت در بیاورم توجه میکنم به نوعی باشد که سهولت داشته باشد، ساده باشد و توده مردم بتوانند بپذیرند»8
«من معتقدم اگر این بحثها مطرح شود از 7 میلیارد جمعیت که در دنیا هست 10 میلیارد آن مسلمان میشوند»9 وی در همین راستا میگوید: «استفتائات من تاریخ دارد یعنی معلوم میشود که از نظریهام برگشتهام» .
در دیدار با خبرنگار روزنامه الشرق الاوسط میگوید: دوست ندارم توضیح بدهم که من تنها در میان زنان مسلمان بلکه در میان همه زنان عالم که از حقوق خود محروم شده و از حقوق بشر دفاع میکنند محبوبیت دارم»10
«من امیدوارم روزی کنفرانسی با حضور علمای شیعه و سنی و مدافعان حقوق بشر، برای اینکه قرآن حقوق زن و مرد را مساوی میداند تشکیل شود»11
در همین راستا در گفتوگو با کانال 6 تلویزیون اسپانیا میگوید: «قوانین مربوط به حقوق زنان باید مطابق با افکار باز جامعه تدوین و اصلاح شود . به امید روزی هستیم که همه انسانها یکی شوند و دوئیت انسانها صرفاً از نظر زمین و جغرافیا باشد نه انسانیت»12
وی سپس با تخطئه بزرگان شیعه میگوید: «بزرگان ما دیروز فتاوای مشهور را گرفته و در قانون مدنی آوردهاند که پاسخگوی نیاز امروز جامعه نیست لذا چه اشکالی دارد که ما امروز بنشینیم و برای تساوی حقوق زن و مرد راه چارهای پیدا کنیم».
الشرق الاوسط در گزارشی می نویسد ،وی (صانعی) همواره تلاش میکند لااقل سالی یا ماهی یکبار یک فتوای جدید و خلاف مشهور فقها صادر کند که برای نواندیشان بهویژه طبقه زنان آنها تازگی داشته باشد، بهطوری که در برخی رسانههای کشورهای عربی از وی به «مفتیالنساء فی قم» تعبیر میکنند.
در ضمن ذکر این نکته ضروری است که خود آقای صانعی چند سال پیش، در پایان درس خارج فقه پیرامون جایگاه مرجعیت گفته بود: «ما نیازی نداریم که بی بی سی برایمان مرجع معرفی کند. ما مرجعی میخواهیم مثل حضرت امام که با یک فتوا استکبار را بیچاره کرد.» همچنین وی در پایان درس از مسئولین حوزه علیمه قم خواست جلوی افرادی را که تلاش میکنند مرجع تراشی نمایند، بگیرند. 13
ج- سکولاریسم
وی براساس همین مبنا حتی جدایی دین از سیاست «سکولاریسم» را تابع خواست انسان میداند و میگوید: «جدایی دین از سیاست تابع خواست ملتها است. ملت ایران به یک جمهوری در چارچوب اسلام رای داده است. اگر خدای نخواسته روزی برسد که دیگر این را نخواهد و رای بر خلافش بدهد [حکومت غیردینی] رای آن محترم خواهد بود و جدایی دین از سیاست تابع رای مردم است»14
قاسم روانبخش می گوید: زمانی که برخی فتاوای بدعتآمیز از سوی وی مطرح شد به فکر چاره افتادیم. گروهی از طلاب و فضلا برای کسب تکلیف به محضر مرحوم آیتا... مشکینی رسیدیم، ایشان با اظهار ناراحتی شدید فتاوای وی را از مصادیق روشن بدعت در دین دانستند و فرمودند به محضر مراجع عظام برسید و از آن بزرگان استمداد بجویید. یکی از مراجعی که به محضرشان رسیدیم مرحوم آیتا...العظمی حاج شیخ جواد تبریزی بود که بهطور صریح اینگونه فتاوا را از مصادیق بیّن بدعت دانستند. 15
در اینجا توجه به این نکته لازم است که برخی سایتها و جراید در صددند، صدور بیانیه جامعه مدرسین را سیاسی جلوه دهند و دلیل آن را صدور بیانیه در این زمان ذکر میکنند. ولی باید توجه داشت که تکلیف شرعی زمان و مکان نمیشناسد، زمانی که کمیسیون مربوطه به جمعبندی رسید و در جامعه مدرسین نیز مطرح شد و برای همه اعضا بدعتبودن و خلاف قرآن بودن فتاوایش روشن گردید، تأخیر در اعلام برای علما و فقها جایز نیست، زیرا چنانچه مؤمنانی در همان یک روز از او تقلید کنند و اعمال دینیشان را براساس آنگونه فتاوای بدعتآمیز انجام دهند ،جامعه مدرسین میبایست در پیشگاه الهی پاسخ دهد.
برخی از فتاوای نادر و مخالف نص صریح قرآن ، روایات معتبر و اجماع فقهای شیعه
1- ولایت زنان؛ به نظر من زنها میتوانند ولی فقیه باشند. 16
2- تبرج؛ آرایشی است که ممکن است زنی بکند و نعوذ با... بخواهد روسپیگری بکند. بنابراین زنی که بدون قصد روسپیگری خود را بیاراید و در ملاء عام حاضر شود از نظر او بلا اشکال است. 17
3- ضرورت ایجاد تغییرات در قانون مجازات اسلامی؛ حدود، تنها به زمان حضور اختصاص دارد، اما در زمان غیبت تنها راهکار مقابله با جرایم در بخش مجازاتها تکیه بر تعزیرات است که در آن مجلس میتواند با استفاده از کارشناسان روانشناس و جامعهشناس مجازاتها را معین کند. شیوهای که در همه دنیا اعمال میشود. 18
4- محرم دانستن فرزند خوانده؛ فرزند خوانده اگرچه فرزند اصلی نمیباشد لیکن چون اطلاع دادن و متوجهشدن او به فرزند خوانده بودن برای او حرج و مشقت دارد ولو روحی، از جهت محرمیت حکم فرزند اصلی را داشته و همه محارم فرزند اصلی به او محرم میباشند و جزو محارمش از حیث محرمیت محسوب میشوند و در محرمیت ذکر شده، فرقی میان نسبی مانند دایی و عمه یا سببی مانند مادرزن و یا مادر شوهر و غیر آنها نبوده و نیست. 19
5- تشکیک در مصادیق ربا؛ اگر کسی که قرضی میدهد شرط کند که زیادتر از مقداری که میدهد بگیرد در صورتی که برای کسب و ساختن خانه و امثال اینها باشد که وسیلهای برای رونق بازار و اقتصاد سالم است، [جواز آن]خالی از قوت نیست. 20
6- تشکیک در حکم ارتداد؛ از آقای صانعی میپرسند آیا افراد میتوانند بهصورت واقعی و نه تصنعی دین خود را تغییر دهند؟ جواب میدهد: اگر این عمل از روی تحقیق، علم و آگاهی باشد و در واقع آگاهانه منکر دین فعلی خود شود این مطلب قابل بحث است.21
7- ارث بردن کافر از مسلمان؛ آقای صانعی میگوید: «ما چگونه بپذیریم مردی که شناسنامهاش اسلامی است وقتی از دنیا رفت، فرزندش که مسلمان نیست و دینی غیر از دین اسلام برگزیده است؛ تنها به علت اینکه شناسنامه اسلامی ندارد از ارث بردن اموال پدر محروم شود؟»22 این فتوا نیز برخلاف اجماع مسلمانان است. صاحب جواهر میفرماید: در این حکم میان مسلمانان اختلافی نیست. 23
8- جواز اقتدای مردان به زنان در نماز جماعت!؛ روزنامه سکولار الشرق الاوسط چاپ لندن در خبری آورده است :آیت الله صانعی یکی از روحانیون حوزه علمیه قم که به مرجع تقلید زنان(!) معروف است، فتوایی صادر کرده که بر مبنای آن، زنان می توانند امامت مردان در نماز جماعت را بر عهده داشته باشند!
دفتر شیخ یوسف صانعی نیز صدور این فتوای عجیب را تایید کرده است. این در حالی است که صدور این فتوا در میان علمای طراز اول شیعه و اهل سنت بیسابقه میباشد.
9- برابری دیه زن و مرد؛ در موضوع برابری دیه زن و مرد معتقد است؛ چگونه می توان گفت زنی که ارزشش به قدر مرد است، خون بهای او نصف مرد باشد؟ چگونه می توان گفت اگر مردی زنی را بکشد، مرد را نمی کشند، مگر این که مقداری از خون بهای او را به طرفداران مرد بدهند، اما اگر زنی مردی را بکشد بلافاصله او را می باید قصاص کرد!
صانعی در درس خارج فقه خود و در باب دیه، از میان 15 روایت وارده، 10 روایت را دارای سند معتبر و صحیح دانسته اما علیرغم اینکه تمامی این 10 روایت به تفاوت دیه زن و مرد تصریح دارند، با استناد به عدالت خداوند و عقل این روایات را رد می کند.
10 ـ وظیفه محرم در قبال کشتن ملخ؛ گاهی در شهر مکه به قدری ملخ زیاد است که هنگام راه برخی از آنها از بین می روند ، وظیفه محرم در این خصوص چیست ؟ برخی از مراجع به نحوی جواب داده اند که نظر آقای صانعی بسیار متفاوت از آنهاست. به طور نمونه جواب برخی از مراجع عبارتند از:
آیت اللّه خامنهای: بسمه تعالی، اگر نتواند از پایمال کردن ملخ خودداری کند چیزی بر او نیست.
آیت اللّه فاضل: اگر عمدی نباشد کفاره ندارد.
آیت اللّه سیستانی: اگر نتواند طوری راه برود که پا روی آنها گذاشته نشود لازم نیست مراعات کند و کشتن آنها اشکالی ندارد و کفاره بر او نیست.
اما آقای صانعی: مواظبت واجب است و در صورت عدم مراقبت و کشته شدن ملخ، احتیاطا یک کف از طعام صدقه بدهد.
11- حرام بودن ازدواج دوم؛ ازدواج مجدد بدون اجازه همسر اول حرام است ، حتی اگر مرد تمکن مالی هم داشته باشد ازدواج مجدد وی حرام است.
در حالی که در قانون حمایت از خانواده مصوب سال 53 مرد متقاضی ازدواج مجدد باید در تقاضانامه ای دلایل ازدواج دوم خود را شرح داده و در دو نسخه به دادگاه ارائه کند که یک نسخه از تقاضانامه، ضمن تعیین وقت رسیدگی در دادگاه به همسر اول ابلاغ می شود و علاوه بر آن، دادگاه با انجام اقدامات ضروری از زن اول او تحقیق می کند و توانایی مالی مرد را می سنجد که آیا مرد می تواند عدالت را اجرا کند یا خیر و در کنار این شرایط، اگر تقاضای مرد طبق ماده 16 قانون سال 53 صحت داشت، آن وقت اجازه اختیار کردن همسر جدید را به مرد می داد و این حق را برای همسر اول باقی می گذاشت که اگر نمی خواهد زن این مرد باقی بماند از دادگاه تقاضای طلاق و صدور گواهی عدم امکان سازش کند.
در این قانون شروط مقرر برای ازدواج مجدد در چند جا مستثنی شده است از جمله آنها عبارتند از:
رضایت همسر اول به ازدواج مجدد مرد
عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی
عدم تمکین زن اول از شوهر
ابتلای زن به جنون و امراض صعب العلاج
محکومیت زن
ابتلای زن به هرگونه اعتیاد مضر
ترک زندگی خانوادگی از طرف زن
عقیم بودن زن و غایب یا مفقودالاثر شدن زن که شرایط اعتیاد و مفقودالاثر شدن و محکومیت و ابتلای به جنون نیز مشخص شده است.
12- تکالیف دختران درسن سیزده سالگی؛ آقای صانعی در رساله توضیح المسائل میگوید: «دختر در سیزده سالگی به تکلیف می رسد». وی در پاسخ به این سوال که آیا این سن، سنّ تکلیف برای تمام احکام مانند نماز و حجاب است، یا فقط برای روزه؟ معتقد است در تمام احکام مکلّف است و اختصاص به روزه ندارد.
13- سنّ تکلیف؛ آقای صانعی در پاسخ به استفتایی در خصوص سن تکلیف می گوید: شرط بلوغ با نبود سایر شرایط مذکور در رساله عملیّه، برای پسران تمام شدن پانزده سال قمری، و برای دختران تمام شدن سیزده سال قمری است.
خلع مرجعیت آقای شریعتمداری
یکی از اقدامات مهم و ماندگار جامعه مدرسین در طول عملکردش تعیین و معرفی مراجع تقلید و در دو مورد خلع مرجعیت است . در ضمیمه این مطلب به یک سند تاریخی از خلع مرجعیت آقای شریعتمداری که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در زمان حضرت امام صورت گرفت، اشاره و استناد می شود. یکی از خطرناک ترین فعالیت هایی که ذیل چتر حمایت آقای شریعتمداری کلید خورد، تاسیس "حزب جمهوری خلق مسلمان" در مقابل "حزب جمهوری اسلامی" بود. این حزب مورد تأیید و حمایت شریعتمداری قرار داشت و شریعتمداری حتی عضویت در آن را یک وظیفه اسلامی و ملی می دانست.
با افشا شدن جزئیات کودتای نوژه که در آن بمباران بسیاری از ادارات، بیت امام و ... طراحی شده بود، به واسطه اعترافات قطب زاده و سید مهدی مهدوی، انگشت های اتهام به جانب شریعتمداری گرفته شد که وی در نهایت با پذیرش اتهامات وارده ، ناگزیر به اعتراف و ابراز ندامت شد. پس از روشن شدن نقش شریعتمداری در کودتا بود که دیگر مدارای انقلابیون و نظام با او پایان یافت و او از جانب جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مرجعیت خلع شد. در بیانیه جامعه مدرسین برای خلع مرجعیت آقای شریعتمداری آمده است:
بسمه تعالی
"اما من کان من الفقهاء صانئا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه و مطیعا لامر مولاه فعلی العوام ان یقلدوه کذالک لا یکون الا بعض فقهاء الشیعه "امام حسن عسگری (ع)فرمود:« فقهایی که خود ساخته و پاسدار دین و مخالف هوای نفس و فرمانبردار امام و مولای خود باشند، مردم می توانند از آنها تقلید نمایند و همه فقها وعالمان دین جز بعضی، چنین نیستند»
امت اسلامی، طلاب و فضلای حوزه های علمیه !، مردم مسلمان ، به ویژه مردم متدین و غیور آذربایجان!
از روزهای اول نهضت مقدس اسلامی از آقای شریعتمداری امور بسیاری صادر می شد که دست اندرکاران نهضت ، به ویژه جامعه مدرسین ، آنها را شایسته مقام مرجعیت شیعه نمی دانستند، ولی برای حفظ وحدت و انسجام صف روحانیت ، از بازگو کردن آنها سخت دوری می جستند تا به حمدالله انقلاب مقدس اسلام پیروز گشت و مردم یک دل و یک جهت به این انقلاب دل بستند، ولی این شخص، برخلاف مصالح اسلام و انقلاب و برخلاف اعتقاد و نظر فقهی خود که در مجله "الهادی" و در حضور عده ای از مدرسین تصریح کرده بود، با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد و دیدید آن چه دیدید و کرد آن چه نباید بکند. حتی فردی از همان اعوان و انصار خودش، یکی از پاسداران همان منزل را به قتل رساند و تا چند روز بهانه ای برای کوبیدن انقلاب به دست آورد و همچنان به مخالفت و کارشکنی و براندازی ادامه داد تا شرکت در کودتای نوژه و براندازی اخیر که در مصاحبه تلویزیونی قطب زاده خائن ملاحظه فرمودید، کیست که طرح کشتن امام و نابودی مردم جماران و براندازی جمهوری اسلامی را بداند و فریاد نزند؟ اگر بخواهیم امور خلاف عدالت را بشماریم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود، لذا ضمن تاکید براینکه مراجع قضایی منحصرا باید به این امر رسیدگی نمایند، بنا به وظیفه شرعی برخود لازم دانستیم که سقوط مشارالیه از شایستگی مرجعیت را بالصراحه اعلام نماییم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دودلی بودند، تکلیف خود را بدانند و احیانا با تقلید خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند. گر چه طلاب عزیز و فضلا خود اعلان کردند که از گرفتن شهریه او خودداری خواهند کرد . ماهم تاکید بر خودداری همه آقایان از گرفتن آن را لازم می دانیم.
" افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون"
"ان ارید الا الاصلاح مااستطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب".
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم-1/2/1361
در پایان جهت مزید اطلاعات مخاطبین نشریه و روشن شدن وزانت علمی و فقهی اعضای محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اسامی اعضای محترم این جامعه ذکر می شود. این اسامی عبارتند از آقایان:
محمدرضا آشتیانی، محمدابطحی کاشانی،رضا استادی، علیرضا اسلامیان،علیرضا اعرافی،ابراهیم امینی، علی ثابتی، محمود رضا جمشیدی،احمد جنتی،عبدالله جوادی آملی،سیدهاشم حسینی بوشهری، عبدالله خائفی، سید احمد خاتمی،سید محسن خرازی،ابوالقاسم خزعلی،حسین راستی کاشانی، محمود رجبی، مهدی شب زنده دار،محمد علی شرعی،احمد صابری همدانی،سیدحسن طاهری خرم آبادی،محمود عبداللهی، سیدمحمد غروی، محمد جواد فاضل لنکرانی، محمد رضا فاکر،غلامرضا فیاضی،محمد علی فیض گیلانی، سید جعفر کریمی، عباس کعبی، صادق لاریجانی آملی،عباس محفوظی،محمد محمدی گیلانی، سیدمحمد رضا مدرسی یزدی، علی اکبر مسعودی خمینی، محمد تقی مصباح یزدی،حسین مظاهری، مرتضی مقتدایی، ناصر مکارم شیرازی، مسلم ملکوتی،حسن ممدوحی، سیدمصطفی موسوی اصفهانی، محمد مومن، علی مومن، سیدابوالفضل میرمحمدی،علی نکونام گلپایگانی،عبدالنبی نمازی،علی نیری، ابوالقاسم وافی یزدی، سیدمحمود هاشمی شاهرودی،محمد یزدی.
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:یکشنبه 88/11/4
شیخ بیسواد در نامهای که اخیرا نوشته، آمادگی خود را برای مناظره با نماینده نظام اعلام کرده! من جای نظام بودم «آرای باطله» را میفرستادم که با کروبی مناظره کند؛ شده حکایت طرف را به ده راه نمیدادند سراغ کدخدا را میگرفت! جالب اینکه نامهاش را از ترس غلطهای املایی بدون بسمالله نوشته و برخلاف دفعات قبل هیچ اشارهای هم به آیات و روایات نکرده و همینطور مستقیم رفته سر اصل مطلب.
(این یک غلط). البته خود به خدایی این بیانیه از نظر رعایت اصول نگارشی بهتر از نامههای قبلی شیخ است و شیخ اگر همینطور مرتب بیانیه بدهد روزی یک نویسنده بزرگ خواهد شد؛ الان مهمترین اشکال شیخ در نگارش عدم استفاده درست از علائم سجاوندی است؛ روی علامت سوال و علامت تعجب هنوز کلی کار دارد. (این 2 غلط). یکجا در متن، آدمی زاد را سرهم نوشته که الان در رسمالخط جدید آدمی زاد را جدا مینویسند.(این 3 تا). بعد یکجا آیتالله بهشتی را نوشته آیتاله بهشتی.
کلا شیخ از همه جا بیخبر، الله را اله مینویسد و در بیانیههای قبلی هم این اشتباه را داشته؛ باید از روی الله 100 مرتبه بنویسد تا ملکه ذهنش شود. (این غلط چهارم). یکجا هم در پاراگراف اول نوشته:«گویی که خدا ناظر بر این رفتارها نبوده است». در این جمله، «که» اضافه است و آهنگ جمله را خراب کرده (غلط پنجم) و در ثانی امام خمینی(ره) میگفت:«عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.» اما شیخ در محضر خدا شهرام را تلکه کرد و در حالی که خدا ناظر بر کارهای وی بود تبدیل به سرمایه بزرگ اسرائیل شد. (شد 6 تا، تا الان شیخ از 20 شده 14). یکجا هم در پاراگراف چهارم، نوشته:«بزغاله و گوساله»، در حالی که درستش «بزغاله گوساله» است و میان بزغاله و گوساله نباید«و» گذاشت. (این هم از اشتباه هفتم). شیخ در این بیانیه از کلمه«پلمپ» استفاده کرده و 2 نمره منفی دیگر هم گرفته، اولا پلمپ نیست و پلمب است، ثانیا پلمب یک کلمه خارجی است که در فارسی میشود «بستن»، لذا مثلا بهجای آنکه بگوییم روزنامه اعتماد ملی پلمب شد، بهتر است بگوییم روزنامه اعتماد ملی به دلیل نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی بسته شد. (7 تا،2 تا هم اینجا، سر جمع شد 9 تا). شیخ جایی از بیانیه خود نوشته:«عدهای نان خود را در تنور بحران میبینند» و این در حالی است که شاطرها نان را در تنور درست میکنند، نمیبینند.(یک غلط دیگر). بعد هم ما نانی به نام بحران نداریم؛ بربری داریم و سنگک و تافتون و... البته چون حالا نان یک عده در بحران است ما این را از شیخ غلط نمیگیریم... شیخ پشت بند این نوشته:
«...آری، عدهای بر این گماناند که با بستن تمام روزنههای اصلاح و دربند کردن تمام اصلاحطلبان...»؛ خدا وکیلی میخورد این جمله را شیخ اصلاحات نوشته باشد؟! (در اینجا به دلیل تقلب، 5 نمره از شیخ کسر میشود. شیخ تا الان 15 غلط املایی و ویراستاری داشته). البته در این بیانیه آخر، برخلاف بیانیههای قبلی، کروبی علامت مفعول بیواسطه را عمدتا در جای مناسبی از جمله استفاده کرده و مثل دفعات گذشته قبل از فعل نیاورده که بیانگر رشد ایشان در نگارش است.(ما در اینجا 2 نمره مثبت به ایشان میدهیم).کروبی در جایی از نامه خود آورده:«از دیدگاه اینجانب(این جانب را سرهم نوشته، آن 2 نمره را پس میگیریم؛ کلا کروبی زیادی سر هم مینویسد) ریشه این اتفاقات و مظالم مردم نیز به انتخابات ریاستجمهوری 84 برمیگردد». در جمله بالا کلمه «نیز» زیادی است (تا الان 14 غلط) و باز صد رحمت به علی مطهری که ریشه قضایا را مناظره موسوی با احمدینژاد میداند. شیخ بیانیهاش را با این جمله به پایان برده:«...و چه داوری بهتر از مردم». در این جمله به تنهایی چندین غلط وجود دارد؛ اگر مردم داورند که تو را از 4 نفر، پنجم نکردند که کردند. از قزوین بیرون نکردند که کردند. تو را سوژه جوکهایشان نکردند که کردند. علیه تو شعار درست نکردند که کردند. جلوی اعتماد ملی تجمع نکردند که کردند. در نمایشگاه مطبوعات، یک چیزهایی نثارت نکردند که کردند. کارهای بامزه تو را برای یکدیگر بلوتوث نکردند که کردند. با وجود تو ملانصرالدین را فراموش نکردند که کردند. تو را در 9 دی بیسواد معرفی نکردند که کردند. گذشته از مردم، دوستان قدیمیات مثل حمید روحانی و رحیمیان تو را رها نکردند که کردند. مواضعات را دشمنپسند تلقی نکردند که کردند. برای متنبه شدنت نامه به سویت ارسال نکردند که کردند. سابقهات را برایت ترسیم نکردند که کردند. نامهات به منتظری را که زمان امام نوشته بودی دومرتبه برایت چاپ نکردند که کردند. برای هدایت تو دهانشان را مسواک نکردند که کردند.
وقتشان را برای تو بیهوده تلف نکردند که کردند. در گوشت یاسین تلاوت نکردند که کردند. بیگانگان اهداف شومشان را روی تو بار نکردند که کردند. تو را برای خود یار غار معرفی نکردند که کردند. اغیار را به جای یار به تو قالب نکردند که کردند. دشمنان در تو طمع نکردند که کردند. تو را به نفع خود مصادره نکردند که کردند. البته دیگر سران فتنه را بیشتر از تو آدم حساب نکردند که کردند. با این کار تو را عصبانی نکردند که کردند. دلارهای آمریکا را به حساب سران فتنه واریز نکردند که کردند. آخرتت را تباه نکردند که کردند. پروندهات را سیاه نکردند که کردند. دروغهای تو را حکایت پیراهن عثمان نکردند که کردند. از باصفا بودن تو سوء استفاده نکردند که کردند. فرمولهای انقلاب نرم را به تو دیکته نکردند که کردند. روی نقاط ضعفت انگولک نکردند که کردند. حس زودباوری تو را تحریک نکردند که کردند. دم پیری تو را شرمنده انقلاب نکردند که کردند. لعن و نفرین ملت را حوالهات نکردند که کردند. آفرین سارکوزی را رهسپارت نکردند که کردند. با ضدانقلاب همکاسهات نکردند که کردند.
سر مردانت روسری نکردند که کردند. حفاظت از انقلاب را برایت سرسری نکردند که کردند. عاقبت شیخ سادهلوح را برایت نقش نکردند که کردند. حرفهای «هخا» را برایت مشق نکردند که کردند. بر تن کاخ دمشق رنگ سبز نکردند که کردند. سکه فتنه را به نامت ضرب نکردند که کردند. برای آشوب تو را صدا نکردند که کردند. تو را از جبهه حق به سپاه باطل ملحق نکردند که کردند.
تو را با تنها یکی، دو درصد رای، محق نکردند که کردند. دوست و دشمن از دستت دق نکردند که کردند. در همین بیانیه اخیر حرف خود را در دهان تو فرو نکردند که کردند. ناخواسته بیسواد بودنت را عیان نکردند که کردند. بسماللهالرحمنالرحیم را از بیانیهات حذف نکردند که کردند. برای من در این ستون سوژه درست نکردند که کردند.
سوتیهای تو را حقالتحریر من نکردند که کردند. مرا تا ابد مدیون تو نکردند که کردند. به یمن همین اراجیف، مرا قراردادی نکردند که کردند. بیمهام را رد نکردند که کردند. سایتهای مختلف، بدون ذکر منبع، مطالبم را کار نکردند که کردند. حتی یک معذرتخواهی خشک و خالی را بیخیالی طی نکردند که کردند. وسط دعوای من و شیخ، نرخ تعیین نکردند که کردند. مرا از ادامه دادن منصرف نکردند که کردند... در ضمن شیخ از 20 عددی بهتر از 3 کسب نکردند که کردند. البته در قیاس با بیانیههای قبلی پیشرفت نکردند که کردند؛ من باز فکر میکنم جای امیدواری هست، ای شیخ! گوشات با من هست؟
ایبسا شیطان که آدم روی هست/ پس به هر دستی نباید داد دست
بویژه سارکوزی که اغلب هست مست و اون یارو کی بود؟ مرتیکه پست، اسمش در خاطرم هست!
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:یکشنبه 88/11/4
29 دی یا 3 بهمن یا چه میدانم یک روز دیگر، ظاهرا سالروز تولد نداست و قرار است بعضیها بههمین مناسبت جشن تولد بگیرند که ما چند روز زودتر گزارش آنرا تقدیم میکنیم.
به شما که عرض کنم، به نام خدا. البته در این شب عزیز که بهخاطر جشن تولد نداخانم دور هم جمع شدهایم، باید بگیم، بخندیم و شادی کنیم، به قول معروف: «همگی دس، یکیمون رقص»، یا اینکه «همگی رقص، یکیمون دس» و خلاصه خوش باشیم اما به شما که عرض کنم، بد نیست چند کلمه هم درباره کشفی که تازگی کردهام، براتون حرف بزنم. خیلی جالبه واقعا! راستش من هیچوقت معنای اون آیهای را که میگه: «خیال نکنین شهیدا مردهاند...»الخ نفهمیده بودم، اما از صدقه سر جنبش سبز تونستم اونو کشف کنم
.[اصرار حضار: دوتاشو بگو، توروخدا!]
خیلی خب! به شما که عرض کنم، یکیش همین دختره، اسمش چی بود؟ [حضار: نداخانم] نه بابا اون که ضایع شد
.نه این چیز رو میگم که میرحسین رفت تو ختمش، کلی هم گریه کرد. آخه میگن تازگی، یه گلاب مخصوصی به بازار اومده که جون میده واسه مجالس ختم سبز. توش اسانس پیازه، لامصب همچین چشمارو میسوزونه که خود شِمرم باشه، اشکش درمیآد. خلاصه این دختره اسمش چی بود؟ آهان سپیده خانم، جلالخالق! اگه به چشم خودمون ندیده بودیم، باور نمیکردیم. فکرشو بکن، طرف کشته بشه، دفن بشه، براش ختم بگیرن، مهندس تو ختمش اون همه گریه بکنه [ منم اگه بودم، بیشتر از مهندس گریه میکردم با اون گلابای مخصوص اعلا، خب البته من عذر داشتم، فکر بد نکنین، ظهرش پیتزا سبزیجات خورده بودم، گلاب به روتون بیرونروی پیدا کردم، دم به ساعت باید میرفتم دسبهآب، فلذا بنابراین نرفتم ختم]خلاصه داشتم میگفتم که این سپیده خانم، مصداق روشن اون آیه است که میگه: ولا تحسبنالذین قتلوا... امواتن، بلکه احیاناً عندبیتهم یرزقون که ترجمه آزادش این میشه: فکر کردین شهدای جنبش سبز ما مردهاند، فوتینا! اونا زندهان، تو خونهشون دارن پیتزا پپرونی میخورن، نمونهاش همین سپیدهخانم که بعد اون همه کشته شدن و دفن و ختم و گریه و زاری مهندس و چه و چه و چه، الان سُر و مُر و گنده پیش مامانجونش توی خونه داره چی میخوره؟[حضار: زرشک! ] نه بابا، گفتم که پیتزا پپرونی
![یکی از حضار: قرائت سابق آیهای که خواندید، «بل احیاء عندربهم یرزقون» است؛ آیا شما با توجه به بسط تجربهبندی که آقای دکتر سروش مطرح کردهاند، قرائت جدید را انشاء فرمودید؟]
به شما که عرض کنم البته من از این ترقیبازیای سروش و گوگوش و... خوشم نمیاد ولی این قرائتی که به شما که عرض کنم، عرض شد، مربوط به جلد دوم همون کتابه که اخیراً ضمیمه توضیحالمسائل حجتالامسال هرمنوتیک با تقریظ حضرت شاذالفقها! به چاپ رسیده (البته دور از چشم جامعه مدرسین
).به شما که عرض کنم، اینجا بود که من آیه استرجاع را خواستم بخوانم، اما هرچی زور زدم یادم نیومد که یکهو چشمم افتاد به بالای یه آگهی تسلیت خطاب به میرحسین راجع به خواهرزادهاش، اینجا بود که بیاختیار آیه استرجاع یادم اومد
:انا الله و انا علیه الراجعون [همون نفر از حضار: جناب شیخ، این هم از همون جلد دوم بود دیگه؟!] خیلی حال کردم که شکر خدا هنوز حافظهام سر جاشه. یادم باشه این دفه موقع مناظره یا امتحان خبرگان اگه کسی از جامع المقدمات، سوالای سختسخت درآورد و ازم پرسید، جوابشو با همین آیه بِدَم. باز اگه ادامه داد، فورا جواب میدم: سمعالله لمن حمده ... فکر نکنن هالو گیر آوردن. همچین عربی واسهشون بلغور کنم که خیال کنن خود علی عبدالله صالح جلوشون نشسته! دیگه غلط بکنه کسی به من بگه: شیخ بیسواد، نمیدونم چیچی موساد و
... .خلاصه به شما که عرض کنم این 2 نمونه ثابت میکنه که شهدای ما زنده هستن
.حضار: شیخ بیسواد! تو که فقط یکیشو گفتی
.شیخ بیسواد: چرا یکی؟
حضار: پس چند تا؟
شیخ بیسواد: دو تا
!حضار: چرا دو تا؟
شیخ بیسواد: پس چند تا؟
حضار: یکی
!خنگای خدا، خب روشنه دو تا دیگه، یکی ندا خانم، یکی هم سپیده خانم. حالا فهمیدین کی بیسواده؟! من یا شما که فرق یک و دو رو نمیدونین؟
[حضار: آخه ندا خانم که زنده نیس، اون که راسراسی مرده.]
خب نفلهها، اگه مرده، پس شما امشب واسه کی جشن تولد گرفتین؟ مگه اون نباید خودش باشه تا بیاد شمعارو فوت کنه، تا صد سال زنده باشه
و ... الخ
.حالا بهتره دس از مسخرهبازی بردارین و همگی رو به قبله دراز بکشین و با هم دعای معروف «هپی برثدی تو یو» رو برای شادی ارواح بابای خودتون و نداخانم تلاوت کنین
...
پانوشت
افاضات شیخ بیسواد تا پاسی از شب همچنان ادامه داشت و اسباب ادخال سرور در دل کفار و منافقین را فراهم کرده بود که خبرنگار ما برای رساندن خبر این مراسم به روزنامه امروز، لاجرم جلسه را ترک کرد، لذا الباقی خزعبلات ایشان در صورت انعکاس در خبرگزاریها و سایتها، عینا درج خواهد شد.
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:یکشنبه 88/11/4
در روزهای اخیر شاهد تغییر جنسیت عکسی بسیاری از مردان ایرانی در فضای مجازی بودیم؛
سعی دارم تا با نگاهی فراسیاسی(!) دلایل این پدیده اجتماعی و این تمایل به مونث شدن را موشکافانه به اختصار بررسی کنم. این دلایل عبارتند از:
1- معافیت از خدمت مقدس سربازی
کدام انسان عاقلی تمایل به آش خوردن، آن هم به مدت دو سال دارد؟! یا مثلاً ... (این قسمت به دلایل امنینی، خودسانسوری شد!). زن باشید و از خواندن نامه های عاشقانه ی نامزدتان که برایتان از سربازی می فرستد لذت ببرید.
2- نداشتن دغدغه ازدواج
می توانید راحت بنشینید داخل خانه و خواستگارهای بدبخت بیچاره را یکی یکی با بهانه های دری وری رد کنید؛ هر خواستگار هم یک جعبه شیرینی با خودش می آورد که تا یک هفته شیرینی خانه تامین می شود.
نهایتاً هم اگر مزدوج نشدید می توانید کلاس گذاشته، افه فمینیستی بیایید و ترشیدگی خود را نشان از روشنفکری بدانید. ضمناً می توانید هر لحظه که احساس بی پولی کردید، مهریه تان را به اجرا گذاشته، پوست شوهر بدبختتان را بکنید و درست همان زمانی که او داخل زندان دارد آب خنک می خورد شما در حال سفرهای اروپاییتان باشید.
3- وجود واگن مجزا در مترو برای خانم ها
چه چیزی از این بهتر که دقیقاً همان زمانی که مردها در داخل واگن ها در حال له شدن و استشمام بوی سیر دهان نفر کناری که مماس به دماغشان شده است هستند، شما بعنوان یه خانم، داخل واگن ویژه بانوان نشسته و در حال غیبت و درد دل با دیگر خانم ها باشید؟
و یا اگر مایل به استفاده از وسایل نقلیه عمومی نباشید، درست همان زمانی که مردها زیر باران منتظر تاکسی هستند، انواع ماشین های مدل بالا و پایین، تمایل خود را برای جابجایی شما به صورت خداپسندانه ابراز می کنند.
4- شهرت
زن باشید و با یک دوربین هندی کم یه فیلم مزخرف بسازید، یا یک کتاب مسخره و بی سر و ته بنویسید و یا نهایتاً وقتی هیچ کاری نتوانسته اید انجام بدهید، بروید و نمایشگاه عکاسی بگذارید؛ صرف زن بودنتان به آنچنان شهرتی خواهید رسید که "آمیتاباچان" در عرصه سینما، "ژول ورن" در عرصه ادبیات و عکاس بزرگ و حرفه ای و پرآوازه عصر ما، استاد "هدیه تهرانی" در عرصه عکاسی برایتان لنگ می اندازند!
* * *
خانم های عزیز (آقایون سابق بر این)، علی الحساب با همین چهار مورد ذکر شده، خودتان را برای تغییر جنسیت قانع کنید تا اگر باز هم موردی به ذهنم رسید، بعداً برایتان بگویم!
- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:پنج شنبه 88/11/1
سلام خدمت همه همراهان شرمنده درگیر امتحانات دانشگاه بودم ونتونستم به روز بشم واحتمالا تا چندروز دیگه هم نتونم البته به زودی با اخبارجدید خدمتتون میرسم