سفارش تبلیغ
صبا ویژن





اعترافات موسوی در دادگاه

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/12/2

بالاخره بعد از ابطحی، عطریانفر و سعید حجاریان نوبت به میرحسین موسوی رسید تا در دادگاه حاضر بشود و از خود در برابر اتهامات وارده دفاع کند.

آقای موسوی ضمن پذیرفتن اتهامات وارده به عنوان آخرین دفاع لحظاتی از وقت دادگاه را به خود اختصاص دادند و اینگونه از خود دفاع کردند:

متن کامل دفاعیات آقای میرحسین موسوی

چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی؟ من بی دفاعم.

من شریف تربیت شدم. من شریف بزرگ شدم. نه کسی منو میشناخت، نه کسی بنده رو میدید. اصلا 20 سال بود که کسی به من محل نمی ذاشت. نه ثروت مند بودم ونه هیچ چیز دیگر. تا اینکه ثروتمندان دور من را گرفتند.

همه سهم من از زندگی کار فرهنگی بود و یک زن قرآن پژوه و روشنفکر.

من ساده بودم. من همه چیز رو باور میکردم. من با هیچ مخالفت نمیکردم. سرم به کار خودم بود و شریف بودم. به من گفتند: کاندید بشوی حتما رای می آوری. من هم باور کردم. گفتند: اگر رای نیاوردی یعنی در انتخابات تقلب شده است. بازهم باور کردم.

من نمیخواستم کاندید بشوم، من نمیتونستم رئیس جمهور باشم، من نمیتونستم اصلاح طلب باشم، من نمیخواستم شعار اصول گرایی بدهم. من مقاومت کردم تا حد توانم، اما توانم کم بود.

بنده ضعیف بودم. برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران. و من به همه احترام میگذاشتم، من به همه احترام میگذاشتم و من شروع کردم به بازی کردن، شروع کردم به سرگرم شدن و بعضی وقتها یادم رفت که کجام و همه ی اینهایی که میگند مال من نیست، حق من نیست و من اشتباهیم...

تقصیر من بود، تقصیر دیگران هم بود.

اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم بر نداشتم. من هیچ چیزی رو توی جیبم نذاشتم، من از سهم کسی نزدم. من فقط اشتباهی بودم.

خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم، خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم. من فقط اشتباهیم.

چه دفاعی از خودم بکنم؟ من بی دفاعم.

حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم.

جناب قاضی من از هیچکس توقعی ندارم...

خدایا تو منو ببخش...



لازم به ذکر است که بعد از پخش دفاعیات آقای موسوی از رسانه ملی، آقای ضرغامی طی نامه ایی از مهران مدیری به خاطر تاثیر گذار بودن سریال مرد هزار چهره تشکر و قدردانی کرد و افزود: ای کاش سایر نخبگان سیاسی با درس گرفتن از سریال آموزنده مرد هزار چهره از لجبازی دست بر می داشتند و ملت را از اعترافات خود شاد و خوشنود می ساختند.






شب اول قبرشیخ بی سواد

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/12/2

پیرو مرگ سران فتنه، بعد از حضور حماسی مردم، مراسم شب اول قبر یکی از این مطرودین ملت، دیشب در قطعه منافقین بهشت زهرا در فضایی سوت و کور و آکنده از ترس و وحشت در یکی از تنگ ترین قبور برگزار شد. مشروح این مراسم در زیر می آید.

نکیر: ما اسمک؟

-شیخ بی سواد.

نکیر: ما لقبک نه، پرسیدم؛ ما اسمک؟

-به شما که عرض کنم؛ من چقدر وقت دارم؟

نکیر: دیگه هیچ وقتی نداری. گفتم؛ ما اسمک؟

-من عربی ام ضعیفه، اگه می شه فارسی بپرسین.

نکیر: ما دینک؟

-منم همینطور.

نکیر: ما امامک؟

-امامعلی رحمانف! به شما که عرض کنم؛ بازجوهای جمهوری اسلامی مهربون تر بودنا. چقدر از وقتم مونده؟

نکیر: ما کتابک؟

-ملتفت نشدم؛ شما چی؟!

نکیر: منکر! من میرم سراغ اون دوتای دیگه. این با تو.

منکر: ما اسمک؟

-نوش جان، من "اسنک" دوست ندارم!

منکر: نکیر جان، اون دوتای دیگه با من. این یکی رو خودت سئوال جواب کنی، بهتره!

نکیر: من حاضرم از صد تا مرده، سین جیم کنم؛ این یکی اما با خودت.

منکر: پرسیدم؛ ما اسمک؟ ببین؛ اسم من منکره، اسم تو چیه؟

-چه جالب. اسم شما منکره، اسم منم نوکره.

منکر: نوکر کی؟

-نوکر شما.

منکر: اما تو پرونده تون اومده که شما نوکر اجانب بودید؟

-حالا مشکلی نیست؛ به شما که عرض کنم؛ یه ذره من کوتاه میام، یه ذره هم شما کوتاه بیا، با میانجیگری اختلافات رو حل کنیم!

منکر: الان که فرستادمت جهنم، اختلافاتمون حل میشه.

-من کلا هیچی وقت ندارم مثل اینکه!

منکر: بگو ببینم؛ ما کتابک؟

-به شما که عرض کنم؛ این که پرسیدی یعنی چی؟

منکر: یعنی به چه حقی قرآن را به رساله حقوق بشر اسرائیلی ها فروختی؟

-این یکی رو "باقی" کرد تو پاچم!

منکر: الکی برای چی تهمت تقلب زدی؟

-اون دو تای دیگه کردن تو پاچم.

منکر: این پولا رو از کجا آورده بودی؟ اینو کی کرد تو پاچت؟

-به شما که عرض کنم؛ اینو "شهرام" کرد تو پاچم. البته به شما که عرض کنم...

منکر: دیگه نمی خواد عرض کنی، وقتتونم دیگه تمومه. پاشو ببرمت جهنم.

-آخ!

منکر: چی شد؟

-به شما که عرض کنم؛ کله ام خورد به سنگ لحد!

قطعه ی 26






بیانیه 18میرحسین

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/12/2

گفته می شود در قسمتی از بیانیه هجدهممیرحسین موسویاین شروط برای شرکت مدعیان اصلاحات در راهپیمایی میلیونی مطرح شده است :

1 ـ کلیه راهپیمایان بدون کفش در راهپیمایی حاضر شوند تا که مجروحیت خاتمی و کروبی در راهپیمایی قدس تکرار نشود.

2 ـ از بکارگیری هرگونه شعار تند به خصوص سخنان امام توسط مردم خشونت طلبی محسوب می شود و ما آنرا پیش پیش محکوم می کنیم .

3ـ ازکلیه تصویر برداران به جد خواهانیم که تصاویر سران سبز را شطرنجی نمایش دهند.

4ـ از کلیه مردم می خواهیم که با انگشت ما را به فرزندانشان نشان ندهند.

5 ـ از بکار گیری هرگونه لفظ تشنج آمیز چون « باغ پسته » ، « سروس » ، « چک شهرام جزایری » ، « فراریان لندن » ، « فتنه » و « نفاق » پرهیز شود.

6ـ خط ویژه در روز راهپیمایی خالی از جمعیت بماند تا که ما بتوانیم همراه با میران جداجویمان از دست مردم ساندیس خور فرار کنیم ،

7ـ تمام یاران انگشت شمار ولی کیفی سبز ، پنبه های سبز آورده و در گوشهای خود قرار دهند تا که سخنان خطرناک « احمدی نژاد» و استقبال مردم از وی منجر به امیدواری حامیان سبز به کشور و سرخوردگی جنبشمان نشود.

8 ـ از شهردار محترم نیز خواهانیم تا که چون گذشته سطل های زباله را تخلیه نکرده و فرصت اعتراض سبز را در خیابان های حاشیه راهپیمایی برای فرزندان « شهین» و « پری مقوا »فراهم نمایند .

9 ـ به دلیل نگرانی از سلب آزادی های مدنیمان ترجیحاّ بعد از ظهر روز بیست و دو بهمن با ماشین های خود به خیابان آزادی بیاییم و با بوق سبز خود بر پایداری خود تأکید نماییم. دیگر مواد این بیانیه بعد صادر می شود.






سیمرغ های فجربه فرقه سبزرسید...

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/12/2
عد از آنکه حاجیه خانم گفت: «اگر به موسوی سیمرغ ندادند بریزید به خیابون»، هیات داوران، برنده‌های سیمرغ بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر را که قبلا اعلام کرده بود، بدین شرح اصلاح کرد:

هاشمی‌ رفسنجانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه برای فیلم «نصف مال من، نصف مال تو»

میرحسین موسوی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم «هیچ»

مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی؛‌ برنده دیپلم افتخار برای فیلم «خون‌بازی»

محمد خاتمی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه اقتباسی برای فیلم «حاجی واشنگتن»

مهدی کروبی؛ برنده تمشک طلایی بدترین بازیگر نقش مکمل پنجم برای فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید»

فائزه هاشمی؛ برنده سیمرغ طلایی نقش مکمل زن برای فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا»

محسن مخملباف؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل نامرد برای فیلم «سگ‌های ولگرد»

مهدی هاشمی‌رفسنجانی؛ برنده لوح سپاس داوران، برای فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر»

علی مطهری؛ برنده دیپلم افتخار برای فیلم «توجیه»

محمدباقر قالیباف؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو، برای فیلم «بگذار زندگی کنم»

ناطق نوری؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری برای فیلم «پاداش سکوت»

احمد توکلی؛ برنده بهترین کارگردانی اثر مستند نیمه‌بلند برای فیلم «یک الف ناقابل»

حسین شریعتمداری؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین برای فیلم «مردی که زیاد می‌دانست»

محسن رضایی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل سوم برای فیلم «شب به‌خیر فرمانده»

علی لاریجانی؛ برنده دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن برای فیلم «پرسه در مه»

حسن روحانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل برای فیلم «تشریفات»

عطاء‌الله مهاجرانی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی برای فیلم «همیشه پای یک زن در
میان است»

جمیله کدیور؛ برنده دیپلم افتخار برای فیلم
«زن زیادی»

حسین مرعشی؛ برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه برای فیلم «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند»






خبرنگارچیزناگزارش میدهد....

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/12/2

آرملیا- خبرنگار چیزنا

خبرنگار «بی بی سی» هم بعید می دانم شماره همراه «بنیامین نتانیاهو» را داشته باشد؛ یک زنگ بزنیم به این پدر سوخته، ببینیم برای براندازی جمهوری اسلامی چه نقشه جدیدی کشیده؟

- به سیستم پیغامگیر شهر زمان خوش آمدید. برای ریختن خون انسان های بی گناه عدد یک، کش رفتن اعضا و جوارح زلزله زده های هائیتی عدد دو، رساندن زور خود به کودکان فلسطینی عدد سه، نجس کردن آب دریا عدد چهار، کمک به آشوبگران عدد پنج، واریز پول به حساب فتنه گران عدد شش و حمایت از شیخ بی سواد عدد هفت را فشار دهید.

و اینطوری شد که مجبور شدم به جای «بنیامین»، زنگ بزنم به «بهاءالله»، جخت بلا موبایل وزیر ارشاد خاتمی هم روی پیغامگیر بود.

- به سیستم پیغامگیر بهاءالله مهاجرانی خوش آمدید. برای گرفتن پول از هیلاری کلینتون عدد یک، دعوا بر سر دلارهای آمریکا عدد دو، حرام کردن این هزینه ها عدد سه، تجدید فراش عدد چهار، خوردن شیر خر عدد پنج و اطلاع از سه گردش آخر چیز عدد شش را فشار دهید.

اما خوشبختانه، شماره را که دوباره گرفتم، بهاءالله گوشی را جواب داد؛ سلام عطا.

- علیک.

q شنیدم سر دلارهای آمریکا با دیگر منافقین دعوای تان شده. خب، شما هم مثل ما خوشه بندی کنید. دعوا ندارد که. مریم قجر عضدانلو ابریشم چی رجوی را بکنید، خوشه یک. رضا ربع پهلوی و دار و دسته اش خوشه دو. تو و اکبر گاف و حجت الامسال هرمنوتیک هم خوشه سه. دعوا نداره که. به همه تان چیز آمریکایی می رسد. «جرس» با «بالاترین» شاخ به شاخ شده، تو با مهدی فرخی. نوری زاده با سازاگارا...]قطع کرد![
زنگ بزنم به همین مهندس خودمان، بهتر است؟

- به سیستم پیغامگیر مهندس خوش آمدید. برای شنیدن کلمه چیز عدد یک، افتادن به چیزچیز عدد دو، خداجو نامیدن آشوبگران عاشورا عدد سه، اطلاع از آخرین میزان مصرف، عدد چهار، ته دره فرستادن اتوبوس اصلاحات عدد پنج، نفس کشیدن به دستور جین شارپ عدد شش را فشار دهید.

و اینگونه شد که از اینجا مانده و از آنجا رانده، زنگ زدیم به همین مدیر مسئول کیهان. آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم؛

- به سیستم پیغامگیر «حسین شریعتمداری» خوش آمدید. برای نمایش نیمه پنهان منافقین عدد یک، نوشتن یادداشت روز 6 ستونی عدد دو، تاسف از نداشتن ثواب بازجویی در نظام جمهوری اسلامی در پرونده اعمال عدد سه، پیش بینی حرکات 70 سال بعد شیخ و مهندس عد چهار، خواندن گفت وشنود عدد پنج و مزاح کردن باکواکبیان در مناظره عدد شش را فشار دهید.

بی خیال، ما امروز مصاحبه بگیر نیستیم.

کیهان






جنبش جالبی است جنبش سبز...

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:یکشنبه 88/12/2

جنبش جالبی است این جنبش سبز، حقیقتا جالب. جنبشی که با یک دروغ بزرگ متولد شد و با دروغ‌های بزرگتری به راه خود ادامه داد. جنبشی که هیچ کجایش با هم جور در نمی‌آید. هیچ کجایش با هم نمی‌خواند. در این جنبش هیچ کس نمی‌داند که دقیقا دنبال چه چیزی است. مثل ژله‌ای که هر طرفش، راه خودش را می‌رود. ملغمه‌ای است از آدم‌های مختلف با افکار جور واجور. در این جنبش موهوم، هیچ هدف خاصی دنبال نمی‌شود، هرکسی ساز خودش را می‌زند و به خاطر همین، آدم‌هایش دائما مجبورند همدیگر را تکذیب و یا توجیه کنند.



یکی می‌گوید ما طرفدار امامیم، دیگری به امام اهانت می‌کند. یکی می‌گوید ما طرفدار جمهوری اسلامی هستیم، دیگری جمهوری ایرانی می‌خواهد. یکی از انقلاب اسلامی می‌گوید، دیگری به انقلاب فحش می‌دهد. یکی خودش را فرزند امام می‌داند، دیگری به منتظری نامه می‌نویسد! یکی از عاشورا می‌گوید، دیگری اعتراض می‌کند که «باز هم عاشورا؟ 30 سال عاشورا بس نبود؟!» یکی از مردم خداجو می‌گوید، دیگری خونش به جوش می‌آید که چرا به ما می‌گویی مردم خداجو، کدام خدا؟! یکی اهانت به امام را محکوم می‌کند، دیگری می‌گوید یعنی ما هم باید محکوم کنیم؟! یکی اشک تمساح می‌ریزد و می‌گوید امام کجایی که فرزندانت را کشتند؟! دیگری فریاد می‌زند که بس کنید، تا کی امام؟!



یک روز پنج نفر کنار هم می‌نشینند و علیه جمهوری اسلامی و علیه رهبری نامه می‌نویسند، فردا یکی از همان‌ها علیه امام زمان حرف می‌زند و همه چیز را خراب می‌کند. آن وقت دیگران مجبورند برای حفظ آبروی خودشان، نامه بنویسند و بگویند که او از ما نیست، او نادان است! پشت پرده هم به خود او می‌گویند که فلان فلان شده لااقل به مقدسات مردم توهین نکن که مردم را از دست ندهیم! خنده دار نیست؟ تازه شانس آوردیم گنجی این حرف‌ها را در تلویزیون بی‌بی‌سی گفته بود، وگرنه سبزی‌ها آن را هم ساخته و پرداخته صداوسیمای خودمان می‌دانستند.



مضحک‌ترین بخش این داستان کمدی، آنجایی است که بعضی‌ها مجبورند برای نابودی جمهوری اسلامی، «الله اکبر» هم بگویند! آنهم کسانی که در طول سی سال گذشته، حتی یک بار تکبیر نگفته‌‌اند! حتی آنهایی که در زمان انقلاب که یک ملت به پا خواسته الله اکبر می‌گفت، از گفتن الله اکبر خجالت می‌کشیدند! حکایت بعضی از این سبزی‌ها، حکایت آن مردی است که آخر عمری پایش را به مسجد گذاشته بود.



امروز از این جنبش توخالی، نه پشتوانه مردمی آن باقی مانده، نه پشتوانه عقلی آن، نه قدرت سیاسی بزرگان آن و نه حتی همان حمایت اولیه انتخاباتی از آن. قدرت این جنبش متوهم، اکنون در زبان و بیان آدم‌های خارج نشین آن است که آنها هم هر روز با خودشان دعوا دارند و بیانیه می‌دهند و همدیگر را محکوم می‌کنند!



همان طوری که گفتم، این جنبش سبز متولی خاصی ندارد، فعلا بی‌در و پیکر است. به همین خاطر از لائیک و لیبرال و مسلمان و روحانی و رقاص و هم‌جنس‌باز و … در آن حضور دارند. همه این آدم‌ها هم فعلا یک طوری کنار هم زندگی می‌کنند. فرض محال که محال نیست. تصورش را بکنید که یک روز اینها پیروز شوند و یک حکومت سبزی تشکیل بدهند، آن وقت چطور قرار است با هم کنار بیایند، فقط خدا می‌داند!



تنها چیزی که می‌توان درباره این جنبش موهوم و خنده‌دار گفت، این است که جنبشی است هزار چهره که چون یک هدف واحد را دنبال نمی‌کند هرگز به جایی نمی‌رسد و روز به روز هم ضعیف‌تر می‌شود. چه سبزها بخواهند چه نه، چه باور کنند چه نه؛ و تا زمانی که حال و روز این جنبش، این باشد و گرفتار تناقضات ریشه‌ای و اصولی باشد، بخاری از آن بلند نمی‌شود. البته معنی حرفم این نیست که سبزها وجود ندارند و کاری نمی‌کنند و دیگر سطل آشغالی را آتش نمی‌زنند. نه خیر، اتفاقا باز هم خواهند آمد و آتش خواهند زد، اما تا وقتی نماد و پایگاه و سخنگوی رسمی چنین جنبشی، کاربران «بالاترین» باشند، حقیقتا انتظار بیشتری از آن‌ها نیست.



البته آدم‌های دیگری هم در داخل کشور هستند که ادعا می‌کنند آنها سبز واقعی هستند. ولی این ادعا را نمی‌شود باور کرد. به سبزهای دیگر برنخورد. من سبز دیگری غیر از سبز «بالاترینی» نمی‌شناسم. سبز واقعی یعنی همین سبزهای بالاترین! سبزهای دیگر کمرنگ هستند، سبز درون نظام هم نداریم. چرا سر خودمان کلاه بگذاریم؟ اگر سبز درون نظام وجود خارجی داشت، الان روزنامه‌های اصلاح طلب بایستی درباره‌اش مطلب می‌نوشتند و یا لااقل سبزش را پررنگ‌تر می‌کردند!



پس سبز واقعی یعنی همین سبزهای بالاترین. البته توهم، درد بی‌درمان این بندگان خداست. از آنجایی که کاربرانش بطور شبانه‌روزی مشغول خدمت به موج سبز هستند، فرصت حضور در خیابان‌های ایران را ندارند پس اگر چیزی نوشتند که قوه تخیل آدم را قلقلک می‌دهد، خیلی به مغزتان فشار نیاورید. راحت باشید و بخندید. خودشان هم همین کار را می‌کنند! کاربران متوهم بالاترین، اخیرا خواب دیده‌اند که جمهوری اسلامی در روز 22 بهمن امسال سرنگون می‌شود! خدایا شکرت…



پی نوشت: این مطلب درباره وضعیت فعلی جنبش سبز و از همه مهمتر وجود تناقضات عجیب و غریب در میان بخش های مختلف آن هست. پس خواهش می‌کنم  به حساب توهین و تمسخر و … نگذارید.



این هم زنده نگه داشتن 22 بهمن در بالاترین





این هم فرمایشات و راهکارهای پدر معنوی جنبش سبز و علمدار میرحسین، جناب آقای محسن سازگارا








عشق کودکانه

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/11/6
 
               
چشم، چشم دو ابرو
نگاه من به هر سو
پس چرا نیستی پیشم؟
نگاه خیس تو کو؟
گوش، گوش دو تا گوش
دو دست باز یه آغوش
بیا بگیر قلبمو
یادم تو رو فراموش
چوب، چوب یه گردن
جائی نری تو بی من
دق می کنم، می میرم
اگه تو دور شی از من
دست، دست دو تا پا
یاد تو مونده اینجا
یادت می یاد می گفتی
بی تو نمیرم هیچ جا…؟





فرارکروبی ازدست قزوینی ها

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/11/6





نظرصانعی درزمان مرجعیت درمورد ایت ا...خامنه ای

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/11/6





جدیدترین سوتی موج سبز

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:سه شنبه 88/11/6

انها هنوز اقای جوادی املی راندیده اند که عکسش رانمیشناسند...




<   <<   31   32   33   34   35   >>   >


اخرین مطالب