سفارش تبلیغ
صبا ویژن





کروبی رابهتربشناسیم

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:دوشنبه 88/12/3

همسر شهید مرتضی پالیزوانی در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس به تشریح دوران ریاست مهدی کروبی بر سازمان بنیاد شهید انقلاب اسلامی پرداخت و ضمن انتقاد از عملکرد رییس وقت بنیاد به فرازهایی از آن مقطع اشاره کرد که متن آن در زیر می‌آید:

من قبل از شهادت همسر خود از سال 60 با بنیاد شهید در ستاد جشن‌های 22 بهمن همکاری داشتم و در این رابطه نیز ناگفته‌هایی وجود دارد که شاید بسیاری از مردم از آن اطلاع نداشته باشند.
وی ادامه داد: مردم از ریخت و پاش‌هایی در آن دوران چیزی نمی‌دانند؛ از پول‌ها، باج‌دادن‌ها و اسراف‌ها، ولی من خودم چند ماه با این جریان کار کردم می‌دیدم که چه پول‌هایی و به چه صورت خرج می‌شد.
همسر شهید پالیزوانی به یکی از سفرهای مشهد برای میهمانان خارجی از سوی بنیاد شهید اشاره کرد و گفت: خیلی از این میهمانان خارجی نبودند و تنها برخی از بحرین، عربستان، سوریه و دیگر کشورهای عربی آمدند و من آن موقع به عنوان مهماندار با آنها همکاری داشتم.
وی خاطرنشان کرد: 2 هواپیمای خصوصی برای این سفر کرایه شد و میهمانان نیز در هتل شرایتون مستقر شدند. در هواپیما که بودیم هدایای زیادی از جمله زعفران و پول به تمام حاضران و حتی خدمه هواپیما دادند و قدری پول نیز در اختیار ما قرار دادند و گفتند هر چه این مهمان‌ها خواستند برایشان تهیه کنید ولی من آن موقع هزینه نکردم به علاوه اینکه چندین باکس سیگارهای خارجی نیز به میهمانان اهدا شد. من چون مهمان دار بودم، اینها را می‌دیدم و همان موقع گفتم این برنامه بیشتر به یک مراسم شکم پروری می‌ماند و جالب اینکه همه این کارها در برابر سکوت مسئولین بنیاد انجام می‌گرفت و حتی خود آقای کروبی آنجا حاضر بودند.
وی با بیان اینکه من اولین کسی بودم که در کتاب شدن آثار شهید بهشتی در بنیاد نقش داشتم، اظهار داشت: از آنجا بود که مسئولیت فرهنگی یکی از شهرک‌های خانواده شهدا را به من واگذار کردند که خود این شهرک‌ها هم مسائل زیادی داشتند و من اولین بار در این شهرک‌ها بود که با همسرم آشنا شدم و ایشان همان موقع به من هشدار دادند که اینجا نمانید.
همسر شهید پالیزوانی افزود: او به من تاکید می‌کرد که با سند می‌گویم که اکثر این خانواده‌هایی که در شهرک‌ها هستند، مشکلات فراوانی دارند ولی من اصرار داشتم که بمانم و ببینم اینجا چه خبر است ولی بعد از ازدواجمان ایشان دیگر اجازه ندادند من آنجا بمانم چون محیط را سالم نمی‌دانستند.
وی ادامه داد: خانواده همسر من چون بواسطه شهادت برادرشان خانواده شهید محسوب می‌شدند، در یکی از این شهرک‌ها ساکن بودند و حتی پدر ایشان هم تا آخرین روز عمرشان از آقای کروبی ناراحت بود و می‌گفت وقتی پسرم شهید شد، برادر آقای کروبی از ما خواست تا خانه خود را بفروشیم و به این شهرک که او می‌گفت حق ماست، بیاییم. او همیشه می‌گفت این آقای کروبی بود که ما را اینچنین بدبخت کرد.
همسر شهید پالیزوانی با اشاره به اینکه آقای کروبی برای مدتی همسر من و برادرانش را در ساختمانی زندانی کرده بود، در خصوص علت این امر گفت: این موضوع برمی‌گردد به سال 58. همسرم تعریف می‌کرد که یک روز به اتفاق دیگر برادران و خانم ایشان به محلی می رفتیم. در میانه راه فردی به خانم برادر ایشان توهینی کرده بود که به همین دلیل با من گلاویز شدند. در همین گیر و دار بود که آقای کروبی از آنجا رد می‌شد و با دیدن صحنه جلو آمد و دستور داد تا ما را گرفته و ببرند.
وی گفت: همسرم اظهار داشت ما هرچه اعتراض کردیم فایده‌ای نداشت و آنها ما را به ساختمانی در چیذر که متعلق به بنیاد بود برده و 4 روز آنجا نگه داشتند.
همسر شهید پالیزوانی ادامه داد: همسرم و برادرانش را بعد از مدتی به زندان اوین منتقل کردند و آنها خواستار مصاحبه با خبرنگاران شده و اعتصاب غذا کردند و در این موقع بود که اقای کروبی دست به دامان مادر ایشان شد تا بلکه مانع از انجام این کار توسط فرزندانش شود ولی فایده‌ای نداشت تا خبر به گوش امام رسید و با وساطت امام بود که آنها راضی شدند و بعد از مدتی نیز آزادشان کردند و از آن روز به بعد بنیاد دیگر رابطه خوبی با آنها نداشت.
وی خاطرنشان کرد: بعدها فهمیدند آن فردی که به همسر برادرشان اهانت کرده بود، با وساطت شخص اقای کروبی به استخدام صداوسیما درآمد.
همسر شهید پالیزوانی تصریح کرد: آقای کروبی آدم خاصی هستند و من بعد از شهادت همسرم به عنوان خانواده شهید این مسائل را کاملا درک کردم؛ اگر از کسی خوشش می‌آمد کاملا از او در زمینه‌های مالی و غیره حمایت می‌کرد.
" البته زود هم عصبانی می شدند که یک بار به گوش همکار من زدند و بعد برایش از دفتر کروبی سکه فرستادند. همکارم مسئول فرهنگی چیذر بودند. گویا آقای کروبی رفته بودند برای بازدید که این همکار من گله‌ای می‌کند و آقای کروبی هم ناراحت می‌شود و یک سیلی به او می‌زدند. ظاهرا این اتفاق برای یکی از همسران شهدا هم بوجود آمده بود. "
به گفته این فرد مطلع، یک سال هم عید فطر گفتند که حاج آقا می‌خواهد به همه کارکنان عیدی بدهد. گفتیم بر چه اساسی؟ گفتند چون روزه گرفته‌اید. من گفتم که مگر ما برای آقای کروبی روزه گرفتیم ؟ آن موقع یعنی سال 61 به همه کارکنان نفری 2 هزار تومان پاداش دادند و گفتند چه بگیری و چه نگیری پای شما نوشته شده است.
وی یادآور شد: چون پس از شهادت همسرم با خانواده شهدا در ارتباط بودم، می‌دیدم که اکثر آنها از رفتار و برخوردهای آقای کروبی ناراحت هستند. حتی آخرین روزهایی که قرار بود آقای کروبی برکنار شود خیلی‌ها می‌گفتند الان بهترین موقع برای این است که درخواستمان را با او مطرح کنیم چرا که امروز بیشترین بذل و بخشش را دارد! اگر خانواده‌ای با آقای کروبی و اطرافیان او همراه می‌شد وضع خوبی داشت ولی اگر خانواده‌ای اعتراض می‌کرد یا صدایش را بالا می‌برد، آقای کروبی تعارف نداشت که زن است یا مرد و با او به شدت برخورد می‌کرد.
همسر شهید پالیزوانی در ادامه گفتگوی خود با فارس، به ذکر خاطره‌ای پرداخت و گفت: یکی از معاونان آقای کروبی که مسئولیت املاک و مستغلات بنیاد شهید را بر عهده داشت. برخی که برای تهیه مسکن به دفتر ایشان می‌رفتند ماهها معطل یک فرصت ملاقات می ماندند. پس از چندی وی را به جرم اختلاس به زندان انداختند. جالب این است که آقای کروبی در برابر دستگیری وی هم هیچ عکس‌العملی نشان نداد.
این همسر شهید از بروز وضعیت‌های نامناسب اخلاقی در شهرک‌های بنیاد شهید یاد کرد و گفت: برخی که اعلام می‌کردند برای زندگی حاضر نیستیم که به شهرک‌های آنجا بروند، توبیخ و محاکمه غیر رسمی شدند. وقتی به آنها گفته می‌شد که در آنجا فساد است، آنان گفتند این موضوع در همه جامعه وجود دارد.
این فرد آگاه با اظهار تاسف از رواج بحث ازدواج همسران شهدا گفت: به عده‌ای از همسران شهید، فرمی می‌دادند و از آنها می‌خواستند ویژگی‌ها و نوع همسران درخواستی خود را بنویسند. برخی از نزدیکان شهدا از این کار خیلی عصبانی شدند و به اطرافیان کروبی گفتند مگر اینجا املاک خرید و فروش می‌کنید؟ بعدها این ستاد که به ستاد ازدواج همسران شهدا معروف بود، جمع شد.
اکثر در خانواده‌های شهدا نسبت به عملکرد آقای کروبی در گذشته نظر بسیار منفی دارند. در زمان آقای کروبی هیچ ضوابطی در پرداخت و رسیدگی به امور خانواده شهدا نبود و وقتی وارد بنیاد می‌شدی اکثر کارمندان زن آنجا با روسری و مانتو بودند.






اخرین مطالب