- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:دوشنبه 89/6/22
حتما آنان که وقایع 11 سپتامبر را در همان روز واقعه پی گیری می کردند ، فراموش نکرده اند در اولین خبرهای اعلام شده ، صحبت از 8 هواپیمای ربوده شده ، به میان آمد که
حتما آنان که وقایع 11 سپتامبر را در همان روز واقعه پی گیری می کردند ، فراموش نکرده اند در اولین خبرهای اعلام شده ، صحبت از 8 هواپیمای ربوده شده ، به میان آمد که به جز برخورد 3 تای آنها با برج های نیویورکی و مرکز پنتاگون در واشینگتن ، از 5 هواپیمای دیگر خبری اعلام نشد. اما پس از فرو خوابیدن سر و صداها و التهاب ها ، ناگهان گفته شد که فقط 4 هواپیما ، ربوده شده بودند که دو تای آنها به برج های دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک برخورد کرده ، یکی دیگر به مرکز پنتاگون و آخری نیز در مکانی دورافتاده سقوط کرده است. اگرچه از هواپیمایی که ادعا شد به مرکز پنتاگون برخورد کرده ، هیچ نشانه ای ارائه نگردید . به قول کارشناسان از آن هواپیما حتی قطعه ای کوچک ، مثلا تکه ای از بدنه یا موتور و یا دیگر نقاط آن ، در مقابل نگاه رسانه ها و خبرنگاران قرار نگرفت.(گویی هواپیمای مذکور در اثرآن برخورد کاملا پودر شده و هیچ اثری از خود باقی نگذاشته بود) همچنین تکرار اخبار آن به شدت سانسور گشت و شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی به دلیل مسائلی که از سوی کاخ سفید، امنیت ملی خوانده شد ، از تاکید بر جوانب آن منع گشتند. این سکوت خبری به مدت 4 سال و تا یکی دو سال پیش ادامه داشت که ناگهان پنتاگون اعلام کرد قصد انتشار تصاویر برخورد هواپیمای مذکور با ساختمان اصلی ستاد ارتش آمریکا را دارد. این درحالی است که سال گذشته یکی از سایت های اینترنتی با انتشار تصاویر مستندی بر اساس عکس هایی که بخش های تخریب شده ساختمان پنتاگون را نشان می داد ، امکان برخورد هواپیما با آن ساختمان را همراه طرح های گرافیکی بررسی کرده و نتیجه گرفته بود که تنها یک موشک زمین به زمین می توانسته به آن صورت خرابی به بار آورد. البته عدم ارائه حتی قطعه کوچکی از هواپیما از سوی مسئولین پنتاگون در طول این پنج سال هم ادعای فوق را تقویت می کند .
این در حالی است که قبول تخریب کامل برج های دوقلوی نیویورکی هم با آن ساختار امن و محکم در اثر برخورد هواپیما و بدون کمک مواد منفجره دیگر ، از سوی کارشناسان مربوطه کاملا مورد تردید قرار گرفته است. در ژوئن 2006 روزنامه انگلیسی دیلی میل نوشت که هفتاد و پنج استاد دانشگاه آمریکا طی تحقیقات خود به این باور رسیده اند که دو هواپیمای مسافربری مذکور به تنهایی قادر به تخریب دو برج مرکز تجارت جهانی نبوده اند. براساس این تحقیقات فیلم مستندی ساخته شد که هیچگاه اجازه نمایش در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را نیافت.
در آن فیلم مستند، 75 استاد یاد شده دانشگاه که خود را روشنفکران حقیقتیاب 11 سپتامبر نامیدهاند، معتقدند واقعیتها و شواهدی که آنها در تحقیقات خود به دست آوردهاند ، غیرقابل انکار بوده و نقطه نقطه بزرگترین توطئه تاریخ را به هم متصل میکند. اساتید مذکور که در دانشگاههای سراسر آمریکا مشغول به تدریس هستند، با انتشار مقالهها و گزارشات مختلف، بسیاری از نظریات توطئه مطرح شده در اینترنت از سال 2001 تاکنون را قابل باور کردهاند.
پرفسور استیون جونز، استاد فیزیک در یکی از دانشگاههای ایالت اتاوا، و یکی از اعضای این گروه میگوید: "امکان نداشت برجهای دوقلو با برخورد دو هواپیمای مسافربری به این شکلی که دیدیم فرو بریزند. "
او ادامه می دهد :"... سوختن سوخت هواپیماهای جت ، دمای کافی برای ذوب کردن فولاد را تامین نمیکند و دود سفیدی که در اطراف این ساختمانها دیده شد نیز نشانه انفجارهای کنترل شده برای فروریختن آنها است. بررسی ساختار این ساختمانها نشان داد آنها بر اثر مواد آتشزا که منجر به ذوب شدن فولادها شده است، ضعیف شده و سپس سقوط کردهاند."
کمیسیون تحقیقات کنگره درباره حملات 11 سپتامبر پس از تحقیقات گسترده این نظریه توطئه را رد کرد اما این اساتید دانشگاه به دنبال قانع کردن کنگره برای بازگشایی این پرونده هستند.
پرفسور جونز می گوید:"ما باور نمیکنیم که این 19 هواپیماربا و چند نفر دیگر در غارهای افغانستان به تنهایی این حملات را اجرا کردهاند."
این اساتید دانشگاه آمریکا معتقدند تعدادی از نومحافظهکاران آمریکا در گروهی با نام "پروژه قرن جدید آمریکا" که قرار است سیطره این کشور را بر جهان تضمین کند، حملات به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون را به عنوان بهانهای برای حمله به افغانستان، عراق مطرح کردهاند. آنها معتقدند حملات 11 سپتامبر سال 2001 که زمینه ساز حملات نظامی این کشور به عراق و افغانستان بود، در واقع توسط جنگطلبان داخلی این کشور رهبری شد. به عقیده این اساتید، حملات به نیویورک و واشنگتن اقدامی داخلی بود که برای توجیه حمله و اشغال کشورهای نفتخیز انجام شد.
نظریه فوق را بسیاری از واقعیات انکار ناپذیر دیگر تایید می کنند. واقعیاتی که اغلب توسط دوربین ها به تصویر کشیده شده اند. در هر فیلم ویدئویی کوتاهی از ماجرا، فوران (گاهی اوقات حجم کوچکی از) گرد و غبار را از کنارههای برجها میبینید که تحلیلگران رابه تفسیر ذیل از ماجرا رهنمون می سازد:
برجها به خاطر برخورد دو بوئینگ 767 و انفجار و آتشسوزی پس از آن فرو نریختند. آنها در یک برنامه تخریب کنترل شده ویران شدند. آن فواره خاک و دود که در فیلمها مشهود است، ترکشهای مواد منفجرهای بود که قبل از حملهها در ساختمان کار گذاشته شده بود. در این نگرش و تحلیل ، مسئول ویرانی مرکز تجارت جهانی (WTO) نه القاعده، که دولت ایالات متحده آمریکاست. از نگاه آنان، پنتاگون با یک جت مسافربری تجاری هدف قرار نگرفت، یک موشک کروز بخشهایی از ساختمان پنجضلعی وزارت دفاع را ویران کرد.
دو فیلمی که در سال 2007 ماجرای پرواز شماره 93 را به تصویر کشیدند ، حکایت چهارمین هواپیمای به اصطلاح ربوده شده روز 11 سپتامبر 2001 را نقل کردند که با تلاش مسافرین آن ، به هدف خود یعنی برخورد با ساختمان دیگری از مراکز مهم آمریکا نرسید و در منطقه ای دورتر در پنسیوانیا با زمین برخورد کرده و منفجر شد. داستان این فیلم ها که براساس برخی نقل قول های بازماندگان قربانیان آن پرواز ، از آخرین تماس تلفنی با بستگانشان به همراه تخیلات فیلمسازان آثار مذکور شکل گرفته ، بعدا مورد اعتراض همان بازماندگان واقع شد . بازماندگان مذکور ماجرای مذکور را به شدت تحریف شده خواندند ! این در حالی است که در آن مکالمات تلفنی یاد شده ، حتی در خود فیلم های مذکور ، هیچگونه نشانه ای از اینکه چگونه مسافرین آن پرواز ، نقشه ریخته و سپس با اتحاد علیه ربایندگان ، به آنها حمله برده و مانع اجرای عملیاتشان شدند ، دیده نمی شود و کاملا روشن است که سازندگان این دو اثر به جای معلوم شدن حقیقت ، تنها برآن بوده اند قصه ای سرهم کرده و فیلمی (به قول همان بازماندگان حادثه) اکشن بسازند!
از دید حامیان نظریه حقیقت یابان 11 سپتامبر ، پرواز شماره 93 شرکت یونایتد، آنچنانکه در سینما روایت شده یعنی از طریق دو فیلم "یونایتد 93 " (پال گرین گرس) و "پرواز 93" (پیتر مارکل) برپرده رفته است، پس از حمله هواپیماربایان به کابین خلبان سقوط نکرد، بلکه جنگندههای نیروی هوایی آمریکا عمدا آن را مورد هدف قرار دادند. (پیش از آن در خبرها ربایندگان ، توسط نیروی هوایی آمریکا تهدید شده بودند که هواپیماهای ربوده شده در صورت فرود نیامدن مورد حمله جنگنده ها قرار خواهند گرفت ). به اعتقاد آنان، تمامی فاجعه روز یازدهم سپتامبر توسط دولت فدرال برنامهریزی و اجرا شد تا کمی بعد به بهانهای تبدیل شود برای آغاز جنگ در خاورمیانه.
شماره سپتامبر 2007 مجله تایم در گزارشی از فیلمی به نام "تغییر بیقاعده" نام می برد و آن را یکی از افشاگرترین فیلمهایی می داند که درباره 11 سپتامبر ساخته شده . ادامه گزارش مجله تایم می گوید که این فیلم پر از آمار، تصاویر، مدارک و گفتههای شاهدان عینی است. متخصصان در مصاحبه هایشان دلایل خود را ارائه می دهند و نوای موسیقی هیپهاپ در سرتاسر فیلم به گوش میرسد. آنها یازدهم سپتامبر را از نو بازسازی کردهاند. نقطه به نقطه و فریم به فریم.
یک گوینده لحظه به لحظه ماجرا را شرح میدهد. آماتورها ، شماری از انسانهای سختکوش (که بعضی حتی 20 سالهاند) با سرمایه شخصی و لپتاپهایشان و تصاویری که در اینترنت موجود بوده ؛این فیلم را ساختهاند .
در بخش حمله به پنتاگون در این فیلم ، با حقایق جالبی روبهرو میشویم.. بخش آسیب دیده پنتاگون اصلا طبیعی به نظر نمیرسد. خسارت وارده به هیچوجه در حد آن برخورد نسبت داده شده توسط یک هواپیمای بویینگ 767 نیست. سوراخ ایجاد شده در دیوار خارجی پنتاگون ، 23 متر است اما طول بالهای بوئینگ 767 به 38 متر میرسد. چرا سوراخ وسیعتر نیست؟ چرا همهچیز اینقدر تمیز به نظر میرسد؟
ممکن است متخصصان بگویند سوراخ توسط دماغه هواپیما ایجاد شده است و نه بالها که به خاطر برخورد با زمین کنده شده بودند. اما بالها کجا افتادهاند؟ چه بر سر دم و موتور هواپیما آمد؟ در تصاویر بخش ویران شده پنتاگون ( که در فیلم هم دیده میشود) هیچ اثری از جت مسافربری دیده نمیشود. مقامات رسمی میگویند هواپیما ابتدا بر اثر سقوط در محوطه چمن ساختمان ، یک بال خود را از دست داد. میگویند هواپیما در مسیر سقوط به پنج تیر چراغ برق هم برخورد کرده است اما عکسهایی که از این تیرها در فیلم دیده میشود، شگفتآور است. تیرها خسارت اندکی دیدهاند و اصلا آیا "هانیهانجور" که گفته میشود کنترل هواپیما را پس از ربودن آن در دست گرفت، توانایی چنین اقداماتی را داشته است؟ تنها چند هفته قبل از یازدهم سپتامبر او در یک امتحان پرواز رد شده بود. کارمندان پنتاگون میگویند پس از انفجار بوی باروت بی دود را حس میکردهاند. نوعی ماده منفجره که در موشکهای کروز به کار میرود.
فیلم "تغییر بیقاعده" عقل سلیم بیننده را به این نکته مهم میرساند که باید توضیحات مقامات رسمی از حادثه را فراموش کند..
کوری رووه، یکی از سازندگان فیلم که تنها 23 سال دارد، میگوید: "هدف فیلم تنها یک چیز است: مردم باید متقاعد شوندکه داستانهای دیگری هم از ماجرا وجود دارد. داستانهایی که رسانههای اصلی و دولت هیچگاه تعریف نمیکنند. "
او ادامه میدهد:"آن 19 هواپیماربا در 2 ساعت، از تمامی بخشهای امنیتی به راحتی گذشتند و 4 هواپیمای مسافربری را به چنین ساختمانهایی کوبیدند و در تمام این مدت ارتش هیچ کاری برای متوقف کردن آنها انجام نداد، آن هم در محافظتشدهترین فضای هوایی سراسر جهان در ایالات متحده. این به نظر من توطئه دولت آمریکا است، دم و دستگاه بوش."
رووه می گوید:" دولت در این فیلمنامه نقش وطنپرستی تحسینآمیزش را به خوبی بازی کرد. اگر میخواهید سلاحهای کشتار جمعی ساختگی را در یک کشور دیگر ریشهکن کنید، بهترین کار راه انداختن چنین حملات تروریستی ساختگی به کشورتان است!! "
او به حمله آمریکا به عراق به بهانه در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی اشاره میکند که در عراق هیچگاه چنین سلاحهایی کشف نشد.
شاید بتوان گوشه ای از حقایق 11 سپتامبر را در مستندی که سال بعد ازآن حادثه ، بوسیله 11 فیلمساز مستقل دنیا همچون یوسف شاهین ، کلود شابرول ، شان پن ، کن لوچ ، الخاندرو گونزالس ایناریتو و...در بخش های جداگانه ساخته شد ، مشاهده کرد. که یکی از آن بخش ها ساخته کن لوچ به حادثه ای دیگر در 11 سپتامبر 28 سال قبل از واقعه برج های نیویورکی می پرداخت ؛ به فاجعه کودتای نظامیان شیلی در 11 سپتامبر 1973 که بوسیله آمریکا و عواملش مانند ژنرال پینوشه علیه حکومت ملی و مردمی سالوادور آلنده انجام شد و طی آن دهها هزار تن با رگبار مسلسل های آمریکایی کشته شدند. کن لوچ می گوید اگر در حادثه برج های مرکز تجارت جهانی نیویورک حدود 3هزار نفر (که البته رقم بالایی است) جان باختند ، در جریان کودتای شیلی ، تنها در استادیوم سانتیاگوی شیلی بیش از 30 هزار نفر قتل عام شدند.در حالی که هیچ مراسمی برایشان برپا نگشت ،اشکی برایشان ریخته نشد و گروه و سازمان بین المللی برایشان دل نسوزاند!!!