سفارش تبلیغ
صبا ویژن





سکوت تا کجا و چه وقت؟!

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:دوشنبه 89/6/22

روز قدس امسال با شکوه هر چه بیشتر برگزار شد و های و هوی معاندان جمهوری اسلامی در گلوهایشان خفه شد. اما همچنان یک نکتة آزاردهنده وجود دارد که

روز قدس امسال با شکوه هر چه بیشتر برگزار شد و های و هوی معاندان جمهوری اسلامی در گلوهایشان خفه شد. اما همچنان یک نکتة آزاردهنده وجود دارد که باید در آن تأمل کرد. و آن اینکه چرا برخی از شخصیت‌ها و معاریف در حوادث و حاشیه­های روز قدس سال گذشته که توسط فتنه­گران رقم زده شد، چشم خود را بستند و از گفتن حرف حق ابا کردند؟

چندی پیش قولی از آقای هاشمی رفسنجانی در نشریات درج شده بود با این عنوان که «وقتی مردم به بن بست رسیدند به امام علی (ع) روی آوردند». البته به نظر صحیح­تر می­آید که بگوییم مردم وقتی به حقانیت علی - علیه­السلام - در زمامداری جامعه اسلامی آگاهی نسبی یافتند به ایشان روی آوردند. در واقع امامت حضرت علی علیه­السلام امری بود تفویض­شده از جانب خدا و همگان این را می­دانستند چون پیامبر صلی­الله علیه و آله به صراحت آن را به ایشان ابلاغ فرموده بود. مردم وقتی بی­عدالتی و زراندوزی و واگذاشتن سیره پیامبر و نادیده گرفتن دستورات قرآن را دیدند، به خود آمدند و امامت علی علیه­السلام را به یاد آوردند. اما دریغ که خیلی زود باز هم فریب خوردند و سر از فرمان آن امام عدالت پیچیدند و در سوداهای دور و دراز گرفتار آمدند.

اینجا نمی­خواهیم به بحث تاریخی دربارة جامعه صدر اسلام بپردازیم. بلکه یک موضوع کوچک را یادآور می­شویم در باب اینکه گاهی نه مردم بلکه خواص به بن بست می­رسند. چنان که امروز روند حوادث به گونه­ای دیگر است و بصیرت مردم بیش از کسانی است که از آنها انتظار بصیرت می­رفت!

اخیراً مطلبی در برخی سایت­های مجاز داخل کشور منتسب به آقای هاشمی رفسنجانی منتشر شده در خصوص اهمیت و چرایی تعیین روز قدس از سوی امام خمینی (ره) (هر چند در این نوشتار باز هم متأسفانه رگه­هایی از ادعای تلویحی «الهام» روز قدس به امام (ره) توسط آقای هاشمی دیده می­شود. بلافاصله با خواندن این مطلب این سؤال به ذهن خطور کرد که چرا کسی مانند آقای هاشمی در عین آگاهی به اهمیت روز قدس و میراثی که امام خمینی (ره) برای جهان اسلام بر جای گذاشتند، در روز قدس سال گذشته، در قبال هتاکی­ها و انحرافات عده­ای کوته­بین و ساده­لوح و خوش­باور به وعده­های مستکبرین این زمان، سخن حقی را بر زبان نراند؟

در اعتقاد آقای هاشمی رفسنجانی به لزوم اتحاد مسلمانان برای مقابله با شرّ اسرائیل احتمالاً خللی وارد نشده و دیدگاه­های ایشان همان گونه است که در هنگام ترجمه کتاب «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» بود. اما مسئله این است که چرا نباید از حق در هنگام و هنگامه­ای که دشمنان تلاش مؤکد می­کنند حق و باطل را به هم بیامیزند تا اذهان مردم گمراه و توان تصمیم­گیری صحیح از آنان گرفته شود، دفاع روشن و شفاف نمود؟ آیا به دلیل اختلاف نظر با دیگران باید از اصول هم قهر کرد و سکوتی در پیش گرفت که باعث سوء استفادة دشمنان شود و آب به آسیاب فتنه­گران بریزد؟ ما اگر خود را پیرو علی -علیه­السلام- می­دانیم باید به سیرة آن ابرمرد تاریخ به طور کامل توجه داشته باشیم، نه اینکه هر گاه به مذاقمان خوش آمد از مدارای ایشان با دشمنان و حتی با خوارج سخن بگوییم و در موقعی دیگر یک جنبه دیگر را بزرگنمایی کنیم؛ جفایی که متأسفانه امروز برخی برای به کرسی نشاندن نظریات التقاطی خود در حق آن حضرت روا می­دارند.

آقای هاشمی رفسنجانی از افرادی است که سال­های سال در کوران حوادث سیاسی بوده و بیش از دیگرانی که وقایع تاریخ معاصر را از روی اوراق کتاب­ها خوانده­اند، از زیر و بم این تاریخ اطلاع دارد و بخصوص می­داند که خیانت وحشتناک گروه­هایی مانند منافقین از کجا ریشه گرفت که به مزدوری دشمنی همچون صدام معدوم و سپس آمریکا انجامید. در وابستگی ایشان به نظام جمهوری اسلامی هم نمی­توان خللی وارد کرد. اما این سؤال و از این دست سؤالات همچنان نمی­توان گریخت که با این سابقه، چه چیزی باعث شده که در برابر هتاکی به مبانی انقلاب اسلامی سکوت ترجیح داده شود؛ آن هم سکوتی که فتنه­گران به تأیید خود تعبیرش کردند؟ به یاد داشته باشیم که هنوز با گذشت بیش از یک سال از آن وقاحت­های فتنه­گران در روز قدس، هنوز هیچ موضع رسمی از سوی آقای هاشمی در این خصوص ابراز نشده است.

باز هم برگردیم به سیرة امام علی -علیه­السلام- که در خطبه 50 می­فرماید: «همانا آغاز پدید آمدن فتنه­ها پیروی از خواهش­های نفسانی است و نوآوری در حکم­های آسمانی. نوآوری­هایی که کتاب خدا آن را نمی­پذیرد و گروهی از گروه دیگر یاری خواهد تا برخلاف دین خدا، اجرای آن را بر عهده گیرد. پس اگر باطل با حق درنیامیزد، حقیقت­جو آن را شناسد و داند. و اگر حق به باطل پوشیده نگردد دشمنان را مجال طعنه زدن نماند. لیکن اندکی از این و آن گیرند تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود و از راهشان به در برد. اما آن را که لطف حق دریافته باشد نجات یابد و راه حق را به سر برد.






اخرین مطالب