- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:سه شنبه 89/2/14
اظهارات 28 سال پیش میرحسین موسوی درباره کودتای آمریکایی قطب زاده علیه حضرت امام و نقش خیانت آمیز سیدکاظم شریعتمداری در آن ماجرا، حاوی نکاتی عبرت آموز است که از جمله می توان عملکرد یک سال اخیر خود موسوی و اطرافیانش (از جمله برخی روحانی نماها) را با همان اظهارات سنجید و دلایل ناکامی او را جست وجو کرد
اظهارات 28 سال پیش میرحسین موسوی درباره کودتای آمریکایی قطب زاده علیه حضرت امام و نقش خیانت آمیز سیدکاظم شریعتمداری در آن ماجرا، حاوی نکاتی عبرت آموز است که از جمله می توان عملکرد یک سال اخیر خود موسوی و اطرافیانش (از جمله برخی روحانی نماها) را با همان اظهارات سنجید و دلایل ناکامی او را جست وجو کرد.
اکبر اعلمی عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم مصاحبه موسوی در زمان نخست وزیری (5 اردیبهشت 1361) را در سایت خود منتشر کرد. میرحسین موسوی در پاسخ به این سأال که «نظر شما در مورد توطئه ای که توسط بیگانگان و به دست قطب زاده طرح ریزی شده بود، چیست؟» می گوید: «برنامه قطب زاده و همدستان توطئه گرش بسیار برنامه کودکانه ای بود. اگر از جنبه های ساده لوحانه این طرح خائنانه بگذریم، آن چه برای من تعجب آور است این است که چگونه قطب زاده اطمینان داشت که در صورت موفقیت در اجرای اهداف پست خود می تواند بر مردم حاکم شود. ملت ما چهره امثال او را شناخته و جریانات وابسته به اغیار غیراسلامی را به خوبی شناخته است... ملت ما در این جریان با چند روحانی نمای منحرف روبرو می باشد نه با نهاد روحانیت. نهاد روحانیت نمی تواند در راستای سیاست های آمریکا حرکت کند و امیدی برای افراد شنا خته شده و جریانات ورشکسته چه قبل و چه بعد از انقلاب باشد، اما سیدکاظم شریعتمداری و امثالهم می توانند. من نوار صحبت های این فرد را شنیدم و برای مردمی که روزی مقلد ایشان بودند ناراحت شدم. چرا که من صدها نفر از اطرافیان خود را می شناختم که با عشق و علاقه از ایشان تقلید می کردند. چون او را مرجع می پنداشتند. انسان به مرجع خود علاقه قلبی هم پیدا می کند. خاطرم هست بعد از فوت آیت الله بروجردی به هر خانه همشهری ها که می رفتم، یک طرف عکس این شخص و طرف دیگر عکس امام بود. ولی وقتی کسی در هر مقامی به اعتماد و احساس مذهبی مردم پاسخ درست نمی دهد، جای آن محبت را بی توجهی تنها نمی گیرد، بلکه نفرت سر برمی آورد. مردم تحمل نمی کنند اسلام و عقاید آن ها به شوخی گرفته شود. آنها دوست ندارند که اسلام پناهی، نردبام ترقی کسی قرار گیرد.»
موسوی در آن مصاحبه - برخلاف منطق منحط همسر خویش که ادعا کرد موسوی فرزند آذربایجان و داماد لرها بود و باید در این مناطق رأی اول را می آورد- گفته است: «]آمریکا و ایادی آن[ تصور می نمایند که هنوز می توان با تکیه بر انگیزه های شرک آلود ناسیونالیستی و ملی گرایی در کشور بحرانی را به وجود آورد، ولی ملت مسلمان ما از جمله برادران و خواهران آذربایجانی ما اگر از یک مرجع تقلید می کنند، بدین خاطر نیست که همشهری آن هاست... به هر حال هرکس از ماجرای شریعتمداری خاطراتی دارد... در آرشیو محرمانه وزارت امور خارجه هنگامی که در آن جا انجام وظیفه می نمودم اسناد زیادی درباره ایشان دیدم که می توانم گواهی دهم. از جمله آن ها، درست در بحبوحه انقلاب و اوج گیری حرکت اسلامی مردم، نماینده ای از طرف شاه مراکش با پادویی سفیر ایران در عراق، برای ملاقات ایشان می آید. خوب کسی که این سند را می بیند اگر چیز دیگری هم نباشد این سؤال مطرح می شود که نماینده مخصوص شاه حسن با یک مرجع شیعه چه کاری می تواند داشته باشد؟»
نکته جالب اینجاست که عناصر ضدانقلاب بدنامی چون علیرضا نوری زاده و حسن شریعتمداری (پسر کاظم شریعتمداری) که در مرکزیت گروهک جنبش خلق مسلمان با آمریکا و کودتای قطب زاده مرتبط بودند، هم اکنون با شدت تمام از خیانت های میرحسین موسوی به جمهوری اسلامی، خط امام و مردم حمایت می کنند. موسوی اخیراً با سران برخی گروهک های نهضت آزادی -گروهکی که ارتباط آن با لانه جاسوسی آمریکا محرز است- دیدار و گفت وگو کرد.