سفارش تبلیغ
صبا ویژن





طنزسیاسی

  • نویسنده:حسین ملکی
  • تاریخ:چهارشنبه 89/2/8

Right click on image for save options.

یادش بخیر چه کلاسی داشتیم. هر چی کله گنده بی بصیرت که الان دارن تو کشور فتنه به پا میکنن کلاس ما بودن! همه یه طرف آنتی مضحک یه طرف! هر روز دعوا هر روز درگیری! هر روز ننه هاشون میومد مدرسه از من شکایت میکرد!

کلاس ما افرادی چون

?- میر حسین = مضحک

?- کروبی = شیخ

?- خاتمی = تمدن

?-مهدی هاشمی = آقازاده

?- کرباسچی

?- جاسبی (مبصر)

?-شجریان

?- اوباما

?- من = آنتی مضحک

وجود داشتن که هر کدوم واسه خودش فیلمی بودن...

زنگ خورد رفتیم کلاس ... زنگ اول بود همه منتظر بودیم آقا معلم بیاد. آقای جاسبی مبصر کلاس بود و چون با این اصلاح طلبا رفیق بود هیچ وقت اسمشونو تو پا تخته تو بدها نمی نوشت! اسم من که باهاشون لج بودم همیشه تو بدها بود معلم هم به این موضوع عادت کرده بود...

خلاصه طبق معمول اسم من تو بدها بود! و آقا معلم اومد تو کلاس

جاسبی: برپا...

همه بچه های کلاس: سلام به کلاس پنجم الف خوش آمدید.

 معلم: سلام.بشینید ... بشینید... به به میبینم که دوباره اسم آقای آنتی مضحک تو قسمت بدهاست. آنتی مضحک باز چیکار کردی؟

آنتی مضحک: آقا ما کاری نکردیم همش تقصیر آقازادست... پاکن مارو گاز گرفت . اینا ها آقا جای دندوناش روی پاکن هست. ما هم فقط یه مشت گذاشتیم زیر چشمش!

معلم: آنتی مضحک خجالت بکش چرا این طفل معصوم رو اذیت میکنی؟ باباش آشنای ماست!

آنتی مضحک: آقا ما هم باباشو میشناسم . خیلی پولداره میگن میتونه خرو بخره رنگ کنه بجای مرغ عشق بگذاره تو قفس! آقا شنیدیم یه عالمه باغ پسته داره!

معلم: بشین سر جات اینقدر حرف نزن. آقا زاده تو از آنتی مضحک شکایت داری؟

آقا زاده: نه آقا ما شکایتی نداریم

تمدن: آقا اجازه ... چون میترسه... رضایت میده! وگرنه زنگ آخر آنتی مضحک کتکش میزنه...

معلم: بسه دیگه کتاب فارسی رو دربیارید...

شیخ: آقا اجازه ما بریم شلوارمون رو عوض کنیم؟

معلم: چرا مگه چی شده؟ شلوارت مگه مشکلی داره؟!

شیخ: نه آقا انتی مضحک قبل از اینکه ما بیام تو کلاس روی صندلی ما پونس گذاشته بود و ما سوراخ شدیم! شلوارمون خونی شده بریم عوض کنیم.

تمدن: آقا اجازه آنتی مضحک روی صندلی منم آدامس گذاشته بود و شلوار ما آدامسی شده!

اوباما: آقا اجازه آنتی مضحک به ما میگه خرس قهوه ای !

جاسبی (مبصر) : آقا اجازه آنتی مضحک به ما میگفت اگه اسم منو تو بدها بنویسی زنگ آخر میزنمت!

کرباسچی: آقا اجازه آنتی مضحک به ما میگه دزد!

مضحک: آقا اجازه آنتی مضحک با چیز خودکار ... لوله خودکار کاغذ چیز میکرد... پرت میکرد رو صورت ما!

شجریان: آقا ما بخونیم؟

معلم: چی بخونی ؟!!

شجریان: آواز !

آنتی مضحک: بشین بینیم بابا تو هم وقت گیر آوردی... آقا اجازه شجریان تو کلاس ترانه غیر مجاز میخونه تمدن میرقصه ... بچه ها دست میزنن!

 مضحک: آقا اجازه آنتی مضحک به من و تمدن میگه پت و مت!

معلم: آنتی مضحک تو چرا اینقدر شلوغی پسر؟ چرا این طفلکیارو اذیت میکنی

آنتی مضحک: آقا اینارو شما نمیشناسید ... آینده اینهارو خواهید شناخت! من دارم انتقام اون موقع رو الان میگیرم... آقا دوباره اجازه ما یه چیزی بگیم:

معلم: شما که به ما وقت نمیدید یه ریز دارید همدیگرو لو میدید بگو

آنتی مضحک: آقا... شیخ ??? هزار تومن آورده مدرسه!!!! ما هم بخاطر همین زیرش پونس گذاشتیم!

معلم: نمیگی اگه پونس سوراخش کنه چی میشه؟ به نظرت کارت خطرناک نبود؟

آنتی مضحک: آقا خودش باید حواسش باشه و قبل از اینکه بشینه زیرشو نگاه کنه! آقا خدارو شکر چیزیش نشد فقط کمی سوراخ شد!

معلم: پس که اینطور ... کمی سوراخ شد! برو پای دفتر تا آقای ناظم به حسابت برسه...

آنتی مضحک: آقا ببخشید. دیگه تکرار نمیشه... جون نن جون کروبی ببخشید

شیخ: آقا اجازه همیشه نن جون مارو مسخره میکنه...

آنتی مضحک: آقا ما نمیخواستیم بگیم ولی خودش خواست. آقا اجازه بخدا شیخ ??? هزارد تومن آورده مدرسه! آقا تو جیبشه

معلم: شیخ راست میگه؟

شیخ: آقا دروغ میگه ... به جان نن جونم دورغ میگه

معلم: بیا اینجا بینم. جیباتو خالی کن.

شیخ: آقا بیا... ببینید هی چیز تو جیبمون نیست...

آنتی مضحک: آقا اجازه شرتش جیب داره اونجا گذاشته!

معلم: شیخ زود باش وگرنه خودم میگردمت

شیخ: باشه اقا صبر کنید. الان میگذارم رو میز... بیا آقا اینا همشه...

معلم: این پولا چقدره؟

شیخ: آقا ??? هزار تومن

آنتی مضحک: آقا بقیش هم تو جورابشه!

معلم: بقیه رو هم بگذار رو میز

شیخ:  بیا آقا اینم ??? هزاره دیگش... آقا بخدا نن جونم داده!

آنتی مضحک: آقا دروغ میگه از شهرام گرفته!

معلم: شهرام کیه؟

آنتی مضحک: آقا بچه کلاس چهارم ب ... اسمشم شهرام جزیره هستش آقا!

شیخ: آقا به جان نن جونم من از آقای مدیر نامه دارم! گفته تو میتونی از بچه های مدرسه باج بگیری و طرفو لو ندی!

معلم: آقای مبصر شیخ رو ببر پای دفتر و به آقای ناظم جریانو بگو تا معلوم شه این پولها از کجا اومده...

شیخ: آقا بخدا غلط کردیم ... آقا نن جونم بفهمه منو میکشه...  

معلم: فردا نن جونتو میگی میاد مدرسه... حالا برو دم دفتر بدو... خوب بچه ها کتاب فارسی رو دربیارید. اگه یادتون باشه امروز قرار بود برید کلمه های سخت درس رو با معنی کلمات بخونید تا امروز بپرسم. خوب مضحک پاشو...

معنی کلمه خدا جو چی میشه؟

مضحک: آقا اجازه نوک زبونمونه صبر کنید... آهان چیزه... چیز... آقا به کسانی که شبها در پارتی میرقصند و... و روزها در کف چیز ... کف خیابان بیت المال را نابود میکنن را خداجو می نامند!

معلم:معنی کلمه روشن فکر چی میشه؟

مضحک: آقا اجازه به کسانی که وقتی چیز میکنند ... فکر میکنند از خود نور میدهند را روشن فکر میگویند! مثال: دختر همسایمون زهرا کوهنورد!

معلم: موج سبز یعنی چی؟

مضحک: آقا اجازه سبزشو نمیدنیم.

آنتی مضحک: آقا اجازه ما قهوه ای شو بگیم؟!

معلم: لازم نکرده . بشین. خوب دیکتاتور به چه کسی میگن؟

مضحک: آقا اجازه وقتی ما کاری اشتباه انجام دهیم و کسی با این کار ما مخالفت کند به آن فرد چیز... دیکتاتور میگویند!

 معلم: بشین ...صفرکله گنده ...

آنتی مضحک: آقا اجازه ... آقا زاده داره تو کلاس پسته میخوره!

معلم: آقا زاده پسته نخور. کلاس که باغ پسته بابات نیست که هر کاری بکنی.

خوب بچه ها صفحه ?? رو بازکنید ...

آنتی مضحک: آقا اجازه... بوی بد میاد فکر کنم کار اوباما باشه! اون فقط اتم داره!

اوباما: آقا ما بریم دستشویی؟

معلم: اوباما صد دفعه گفتم قبل از اینکه دستشوئیت بگیره اجازه بگیر برو ... مبصر پاشو پنجره رو باز کن...

آنتی مضحک: آقا اجازه ...

معلم: باز چیه؟

آنتی مضحک: آقا اجازه مضحک دست میکنه تو دماغش میماله به زیر میز!

معلم: بس کنید دیگه دارم دیونه میشم. شما کی میخواید بزرگ بشید. بابا شما دیگه پنجم ابتدایی هستید. قراره امتحان نهایی بدید برید دوره متوسطه...

آنتی مضحک: آقا اجازه آدم دست تو دماغش کنه کار زشتیه؟

معلم: بله زشته... حالا میگذاری درس شروع کنیم؟

آنتی مضحک: آقا اگه دست تو دماغ کردن کار زشتیه پس چرا مضحک دست میکنه تو دماغش؟

معلم: آنتی مضحک یه بار دیگه سوال بی مورد بکنی میفرستمت دم دفتر پیش شیخ...

خوب بچه ها وقتی کبری تصمیم گرفت که

آنتی مضحک: آقا اجازه درس تصمیم کبری سال پنجم نبود که!

معلم: وای خدا دیگه قاطی کردم. اینا دیگه کین ؟!!!

آنتی مضحک : آقا اجازه کرباسچی الان میخواست از جیب آقازاده پول کف بره!

معلم: آقا زاده راست میگه؟

آقا زاده : بله آقا دستشو کرده بود تو جیب ما آنتی مضحک هم دید

معلم:مبصر ... آقای کرباسچی رو میبری دم دفتر و موضوع رو به آقای ناظم میگی...

کرباسچی: آقا بخدا غلط کردیم ... ما دزد نیستیم!

معلم: برو دم دفتر معلوم میشه... خوب بچه ها من که اعصابم ریخته به هم حوصله درس دادن ندارم. دیونم کردید... بگذارید یکم حوصلم بیاد سر جاش تا درس رو شروع کنیم.

شجریان: آقا ما بخونیم؟

معلم: بخون بابا کشتی مارو ... بخون دلمون باز شه

شجریان: پارسال دسته جمعی رفته بودیم زیارت .... یهو دیدم یه دختر خوشگل و با محبت...

بچه های کلاس: هو هو هوی هو تمدن باید برقصه!

مبصر: آقا اجازه کرباسچی ??? هزار تومن شیخ رو دم دفتر دزدید و از مدرسه فرار کرد!

آنتی مضحک: آقا دیدید ما گفتیم که کرباسچی دزده! کسی گوش نکرد... البته من با همسایشون صحبت کردم. بچه همسایشون میگفت که کرباسچی بچه خوبی بوده - هم خوشگلتر از الان بود و هم دزد نبوده ولی متاسفانه وقتی بدنیا میاد تو زایشگاه عوض میشه!

 

نظر فرامش نشود. یا علی

منبع:dozdehokoomat.blogfa.com






اخرین مطالب