- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:یکشنبه 88/7/26
گله میکرد ز مجنون لیلی - که شده رابطهمان ایمیلی
حیف از آن رابطهی انسانی - که چنین شد که خودت میدانی
عشق وقتی بشود داتکامی - حاصلش نیست به جز ناکامی
نازنین خورده مگر گرگ تو را - برده یا داتنت و داتارگ تو را
بهرت ایمیل زدم پیشترک - جای سابجکت نوشتم: به درک
به درک گر دل من غمگین است - به درک گر غم سنگین است
به درک رابطه گر خورده ترک - قطع آن هم به جهنم به درک
آنقدر دلخورم از این ایمیلم - که به این رابطه هم بیمیلم
مرگ لیلی نت و مت را ول کن - همه را جای OK کنسل کن
OFF کن کامپیوتر را جانم - یار من باشد و ببین من ON ام
اگرت حرفی و پیغامی هست - روی کاغذ بنویس با دست
نامه یک حالت دیگر دارد - خط تو لطف مکرر دارد
خسته از Font و ز Format شدهام - دلخور از گردالی @ (ات) شدهام
کرد ریپلای به لیلی مجنون - که دلم هست از این سابجکت خون
باشه فردا تلفن خواهم کرد - هر چه گفتی که بکن خواهم کرد
زودتر پیش تو خواهم آمد - هی مرتب به تو سر خواهم زد
راست گفتی تو عزیزم لیلی - دیگر از من نرسد ایمیلی
نامهای پست نمودم بهرت - به امیدی که سرآید قهرت...
حیف از آن رابطهی انسانی - که چنین شد که خودت میدانی
عشق وقتی بشود داتکامی - حاصلش نیست به جز ناکامی
نازنین خورده مگر گرگ تو را - برده یا داتنت و داتارگ تو را
بهرت ایمیل زدم پیشترک - جای سابجکت نوشتم: به درک
به درک گر دل من غمگین است - به درک گر غم سنگین است
به درک رابطه گر خورده ترک - قطع آن هم به جهنم به درک
آنقدر دلخورم از این ایمیلم - که به این رابطه هم بیمیلم
مرگ لیلی نت و مت را ول کن - همه را جای OK کنسل کن
OFF کن کامپیوتر را جانم - یار من باشد و ببین من ON ام
اگرت حرفی و پیغامی هست - روی کاغذ بنویس با دست
نامه یک حالت دیگر دارد - خط تو لطف مکرر دارد
خسته از Font و ز Format شدهام - دلخور از گردالی @ (ات) شدهام
کرد ریپلای به لیلی مجنون - که دلم هست از این سابجکت خون
باشه فردا تلفن خواهم کرد - هر چه گفتی که بکن خواهم کرد
زودتر پیش تو خواهم آمد - هی مرتب به تو سر خواهم زد
راست گفتی تو عزیزم لیلی - دیگر از من نرسد ایمیلی
نامهای پست نمودم بهرت - به امیدی که سرآید قهرت...