ملاقاتهای مکرر سید محمد خاتمی با شخصیتهای سیاسی و نمایندگان اصلاحطلب مجلس و نیز ارسال نامه به شخصیتهای تراز اول کشور، حکایت از تلاشهای جریان اصلاحطلب برای ایجاد وجهه قانونی برای جلوگیری از ادامه ریزش حامیان و بازسازی چهره سیاسی خود دارد.
چهرهای که به رغم 8 سال حضور اصلاحات در بخشهای مهمی از حاکمیت، به شدت مخدوش شده و دیگر رنگ و لعاب سالهای 76 و 77 را ندارد.
ملاقاتها و نامهنگاریهای مداوم سید محمد خاتمی افشاکننده تکاپویی است که رهبران جریان اصلاحات برای بازگرداندن نمادین ماشین چپ کرده اصلاحات به جاده قانون میکنند.
قانون، بهترین ابزار فشار
شاید بتوان سرمنشأ آغاز تلاشهای رهبران اصلاحات برای بازگرداندن این جریان به عرصه قانون را در ناتوانی آنها برای ایجاد فشار از طریق حرکتهای آنارشیستی جستوجو کرد. حرکتهایی که به بهانه تقلب در انتخابات آغاز و پس از مدت کوتاهی دامنه آن به خطوط قرمز نظام رسید و اصلاحطلبان تندرو با حمایت صریح از این تحرکات و قشر میانهرو آنها با سکوت معنادار خود، اجازه ادامه این بازی را به جنگجویان خیابانی دادند. اما در نهایت با شکست تحرکاتشان، این اصلاحطلبان بودند که روسیاهی قانون شکنی را به جان خود خریدند.
فرسایشی شدن این موضوع و عدم نتیجهگیری جبهه اصلاحات از حرکات آنارشیستی و در کنار آن فرسودگی شدید اندک نیروهای باقی مانده در این جریان، در نهایت اصلاحطلبان را به این فکر واداشت که بهرغم میل باطنی خود برای باقی ماندن در بدنه قدرت، فکر بازگشت به قانون را در سر بپرورانند.
اگرچه این بازگشت هزینههای زیادی را نیز برای آنها به دنبال داشته باشد (از جمله انتقاد و اعتراض اپوزیسیون خارجنشین) اما از این طریق خواهند توانست تا باردیگر فشارهای خود را برای گرفتن امتیاز از نظام آغاز کنند.
بدون شک از دید آنها بهرهگیری از اهرم قانون برای ایجاد فشار، کم خطرترین، آسانترین و بهترین روش پیش رو در حال حاضر است.
لذا خاتمی به دیدار نمایندگان مجلس و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میرود و موسوی نیز نمایندگان را به نزد خود فرا میخواند تا از این طریق راهکارهای اعمال فشار بر نظام را مورد بررسی قرار دهند.
تحرکات خیابانی آلترناتیو حرکات قانونی
اما نباید از بازگشت به قانون جریان اصلاحات، خوشحال بود چراکه آنها بدون شک از تحرکات خیابانی به عنوان آلترناتیو فعالیتهای به ظاهر قانونی خود غفلت نخواهند کرد.
موید این ادعا برنامهریزیهای جریان فتنه برای روزهای آتی و برگزاری چندین تجمع غیر قانونی در مناسبتهای مختلف است.
قرارگیری این جایگزین برای اصلاحطلبان به این دلیل صورت میگیرد که آنها در حال حاضر کمترین نفوذ را در بدنه قدرت دارند و با توجه به سوابق چند ماه گذشته این جماعت، دیوار بلند بیاعتمادی بین نظام و آنان وجود دارد و این موضوع میتواند دلیل بسیار خوبی برای کاهش فعالیتهای آنان در دستگاههای مختلف باشد.
البته آنان از طریق مهرههای سفید سعی در افزایش نفوذ خود در دستگاههای مختلف خواهند کرد و بستر این افزایش نفوذ، جداسازی موقت خود از تحرکات غیرقانونی خیابانی است.
اصلاحطلبان در حال حاضر تلاش میکنند با خودجوش جلوه دادن این تحرکات، ضمن ترمیم دیوارهای بیاعتمادی میان خود و حاکمیت، بار دیگر پایگاه خود را در میان مردم گسترش دهند و به تجدید قوای اجتماعی بپردازند.
از سوی دیگر اصلاحطلبان میکوشند با ادامهدار شدن فعالیتهای خیابانی و همچنین افزایش فشارهای سیاسی، تلاشی مضاعف را برای باجگیری از نظام در پیش بگیرند تا در آستانه شکست بزرگ 22 خرداد، بخشی از آبروی ریخته شده خود را احیا کنند.
اپوزیسیون خارج نشین بیکار نمینشیند
اما عمق شکست بزرگ اصلاحطلبان در آنجا نمود بیشتری پیدا میکند که آنها علاوه بر بهرهگیری از ابزارهای قانونی و حرکات خیابانی برای امتیازگیری از نظام، دست به دامن اپوزیسیون شدهاند تا آنها نیز با بهرهگیری از توان خود و همچنین لابیهای صورت گرفته با سران کشورهای مختلف، عهده دار مسؤولیت ایجاد فشار خارجی به نظام شوند.
ارائه اطلاعات نادرست و غلط در خصوص وضعیت هستهای ایران به سران برخی از کشورها توسط اصلاحطلبانی که از کشور گریختهاند و همچنین همکاری در جعل اخبار داخلی ایران توسط رسانههای بیگانه که منجر به ایجاد تحریمهای مختلف علیه کشورمان و همچنین ایجاد تهدیدات جنگی میشود تنها گوشهای از اقدامات اپوزیسیون خارج نشین علیه نظام جمهوری اسلامی ایران
است.
بنابراین اصلاحطلبان داخلی نیز با بهرهگیری از این اقدامات و فشارهای بینالمللی تلاش میکنند تا مسؤولان جمهوری اسلامی را به بیکفایتی و عدم توانایی در اداره کشور متهم کنند و در کنار آن خود را جریانی منجی که توانایی اداره کشور و هدایت این تهدیدات به سمت مطلوب را دارد، معرفی کنند تا شاید از این طریق بتوانند ضمن بازگشت به رأس قدرت به دست مردم بار دیگر امتیازگیری از نظام را آغاز کنند.